سلسله پادشا هان ایران به ترتیب

سلسله پادشا هان و (دود مان های) حاکم بر ایران.

ايران باستان

ایران پیش از ورود آریایی‌ها

ایران پس از ورود آریایی‌ها

ایلامیان--ماد--هخامنشیان--سلوکیان-اشکانیان--ساسانیان--ايران بعد از اسلام--طاهریان--صفاریان--سامانیان--آل زيار--آل بویه

غزنویان--سلجوقیان--خوارزمشاهیا-ایلخانان مغول-تیموریان-صفویان-افشاریه-زندیه-قاجار-پهلوی--جمهوری اسلامی ایران

با شکست امپراتوری آشور از مادها و بابلی‌ها و شکل‌گیری پادشاهی ماد، پایه‌های نخستین شاهنشاهی آریایی‌تباران در ایران بنا نهاده شد.

شاهنشاهی ایران در گسترده‌ترین حالت خود در دوران شاهنشاهی هخامنشی و در زمان داریوش بزرگ و خشایارشا است، که از منطقه‌ای در استان فارس در ایران امروزی برخاست.

بر پایهٔ باور عمومی، این شاهنشاهی را کوروش بزرگ با تسخیر پادشاهی ماد آغاز کرد که بسیاری از نقاط خاورمیانه شامل سرزمین‌های بابلی‌ها، آشوری‌ها، فنیقی‌ها و لیدی‌ها را تسخیر کرد. کمبوجیه، فرزند کوروش بزرگ، فتوحات پدرش را با تسخیر مصر ادامه داد.

تاریخ ایران باستان

تاریخ ایران باستان را از آغاز تشکیل دولت ماد تا پایان حکومت ساسانیان و حمله اعراب به ایران می دانند.

مادها

مادها بعد از انتخاب هگمتانه به عنوان پایتخت خود ، در ایران حکومت خود را آغاز کردند . این حکومت به رهبری فردی به نام دیاکو منظم شد . افراد دیگری مانند آزی دهاک و هوخشتره نیز از حاکمان دیگر در دوران مادها بودند . مادها تا مدتهای بسیار طولانی بر ایران حکومت کردند اما تاریخ دقیقی از این مدت در دسترس نیست .

هخامنشیان

توسط کوروش حکومت ماد ها پایان یافت . او سپس حکومت جدیدی به نام هخامنشیان را پایه گذاری کرد که نخستین دولت متمدن در تمام دنیا در آن دوران بود . در این دوره که همراه با پیشرفت فرهنگ و تمدن بود می توان به جرات گفت که جهش بشریت و دوره جهش تاریخ ایران و جهان در دوران هخامنشی اتفاق افتاد.

پس از کوروش کبیر، کمبوجیه، گئومات، داریوش، خشایار شاه، اردشیر، خشایارشاه دوم، سغد پانوس یا سغدیان، داریوش دوم، اردشیر دوم، اردشیر سوم، ارسس و داریوش سوم بر تخت پادشاهی حکومت هخامنشی فرمانروایی کردند .

شاهنشاهی هخامنشی را نیز اسکندر مقدونی فتح کرد؛ هرچند که شاهنشاهی ایران بار دیگر در زمان دودمان‌های ایرانی اشکانی و ساسانی برخاست و در دودمان‌های پس از اسلام ایران چون صفوی و افشاری ادامه یافت.

در نزدیک به ۲۰ درصد از کل مدت شاهنشاهی ایران، را ۱۰ پادشاه ایران به حکومت پرداخته‌اند. بلاش سوم اشکانی، شاپور دوم، خسرو انوشیروان، خسرو پرویز ساسانی، سلطان محمود غزنوی، عضدالملک دیلمی، سنجر سلجوقی، شاه عباس، شاه تهماسب یکم و ناصرالدین شاه جمعاً ۴۵۲ سال (۱۸/۸ درصد از کل تاریخ ۲۵۰۰ ساله ایران) را دربرگرفته‌اند.

شاهنشاهی ایران مجموعه‌ای از دودمان‌های ایران یا ایرانی‌تبار است که بر ایران بزرگ شامل فلات ایران، غرب آسیا (خاورمیانه)، قسمت‌هایی از جنوب آسیا آسیای مرکزی و منطقهٔ قفقاز فرمانروایی کرده‌اند. این شاهنشاهی با دودمان‌های ماد و هخامنشی آغاز و با دودمان پهلوی به پایان رسید. انقلاب ۱۳۵۷ نظام پادشاهی ایران را سرنگون و به نظام جمهوری اسلامی، تبدیل کرد.

پول‌های رایج

  • دریک -درهم -دینار -تومان -عباسی -شاهی -قران اشرفی -ریال-

چکیدهٔ بنیان‌گذاری

• پادشاهی ماد ۶۷۸ – ۵۴۹ پیش از میلاد

• شاهنشاهی هخامنشی۵۵۰ – ۳۳۰ پیش از میلاد

• شاهنشاهی اشکانی ۲۴۷ پیش از میلاد – ۲۲۴ میلاد

• شاهنشاهی ساسانی ۲۲۴ – ۶۵۱ میلادی

• شاهنشاهی صفوی ۱۵۰۱–۱۷۳۶ میلادی

• پادشاهی افشار ۱۷۳۶ – ۱۷۹۶ میلادی

• پادشاهی زندیه ۱۷۳۶ – ۱۷۹۶ میلادی

• پادشاهی قاجار ۱۷۹۶–۱۹۲۵ میلادی

• شاهنشاهی پهلوی ۲۴ آذر ۱۳۰۴–۱۳۵۷ خورشیدی

حدود ایلام ،در عهد قدیم ایلام به سرزمینی که از این ولایات: خوزستان - لرستان - لرستان پشتکوه - کوه‌های بختیاری ترکیب یافته بود اطلاق می‌شد.

شهرهای مهم این سرزمین را چنین نوشته‌اند:
1-شوش که مهم‌ترین شهر ایلام و چنان‌که معلوم شده از قدیم‌ترین شهرهای عالم بوده.
2- ماداکتو روی رود کرخه .
۳- خایدالو که گمان می‌کنم درجای خرم‌آباد امروزی بنا شده باشد

۴- اهواز.اهالی ایلام، سرزمین خود را «انزان سوسونکا» می‌نامیدند.

کلمه ایلام به معنی کوهستان است و آن به قسمتی اطلاق می‌شد که کوهستان بود.

پایتخت‌های ایران در طول تاریخ: ایلام: شوش ، آنشان
ماد: هگمتانه (همدان)
هخامنشیان: شوش ، پاسارگاد ، بابل و پارسه(تخت جمشید)
اشکانیان: صد دروازه (دامغان) ، تیسفون
ساسانیان: تیسفون

طاهریان: بخارا ، نیشابور ، مرو
صفاریان: زرنگ (سیستان)
سامانیان: بخارا
علویان: طبرستان
زیاریان: اصفهان
بوییان: همدان | ری | شیراز
غزنویان: غزنین
سلجوقیان: نیشابور | اصفهان
خوارزمشاهیان: سمرقند | گرگانج
ایلخانیان: مراغه | تبریز | سلطانیه
تیموریان: سمرقند | هرات
صفویان: اردبیل | تبریز | قزوین | اصفهان
افشاریان: مشهد
زندیان: شیراز
قاجاریان: تهران
پهلوی: تهران
جمهوری اسلامی ایران : تهران

اولین پادشاه ایران كه بود ؟
اولین پادشاه ایران به گفته خیلی ها گات اولین پادشاه بود و بعصی ها هم میگویند دیاکو اولین است .مدتی قبل از اینکه سلسله مادها در ایران به سلطنت بنشیند ایران پادشاهی به نام گات داشت و نمی دانیم گات همان زرتشت بود یا یک شخص دیگر .

گات در دوره ای در ایران سلطنت میکرد ،مردی بوده که به عمران و کشاورزی بسیار علاقه داشته و می خواسته کشاورزی ایران را در اروپا تقویت کند..

نخستین پادشاه دیاکو ۷۰۵–۶۴۷ پیش از میلاد (اولین شاه ماد)

کوروش بزرگ۵۴۹–۵۳۰ پیش از میلاد (اولین شاهنشاه امپراتوری یکپارچه ایران)

.آخرین پادشاه محمدرضا پهلوی از ۲۵شهریور ۱۳۲۰ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷..
1-تمدن ایلام حدود ۲۷۰۰ تا ۶۷۸ پیش از میلاد ایلامیان ۲۶۶۲سال بر ایران حکومت کردند.

2-مادها ۷۲۶ تا ۵۵۰ پیش از میلاد .. مادها ۱۵۰سال بر ایران حکومت کردند.

3-پادشاهی هخامنشیان ۵۵۰ تا ۳۲۹ پیش از میلاد . . هخامنشیان ۲۲۰سال بر ایران حکومت کردند.


4-مقدونیان (سلوکیان)۳۳۴ تا ۱۳۸ پیش از میلاد ،.. سلوکیان. ۱۵۰ سال بر ایران حکومت.

5-شاهان پارس(فرترکه‌ها) ۳۳۷ پیش از میلاد تا ۲۲۴ پس ازمیلاد....، شاهان پارس (فرترکه ها حدود 113 سال حکومت های پراکنده بودند .


6-اشکانیان ۲۴۷ پیش از میلاد تا ۲۲۸میلادی ،اشکانیان ۴۷۱سال بر آسیا و ایران حکومت کردند


7-شاهنشاهان ساسانی، ۲۲۴ تا ۶۵۲ میلادی.، ساسانیان۴۲۸ سال بر ایران حکومت کردند.

.ايران بعد از اسلام:
8- خلفا ۲۰ تا ۳۳۴ هجری قمری/۶۴۱ تا ۹۴۶ میلادی حدود ۳۰۰سال حکومت های پراکنده داشتند .

9-گاوباریان گاوباریان، دودمانی از شاهزادگان ساسانی بودند که از سال ۶۴۲ تا سال ۷۶۰ میلادی به مدت ۱۱۹ سال بر مناطق طبرستان و گیلان فرمانروایی کردند.

10-باوندیان.م۷۶۲ تا۸۲۱ میلادی . حدود ۶۰ سال حکومت داشتند.

باوندیان: دومین سلسله طولانی تاریخ ایران است و خاندانی ایرانی از پادشاهان طبرستان بودند که در حدود ۷۰۰ سال، بیشتر در مناطق کوهستانی طبرستان به خصوص سوادکوه، فرمان راندند.

11-پادشاهان دودمان طاهریان (۸۲۱ تا ۸۷۳ میلادی) (۲۰۵ تا ۲۵۹ هجری. . طاهریان حدود ۵۴ سال حاکمیت داشتند.


12-پادشاهان دودمان صفاریان (۸۶۱ تا ۱۰۰۲ میلادی) (۲۴۷ تا ۳۹۲ هجری). صفاریان، نزدیک به ۱۴۱ سال حکومت و فرمانروایی داشتند.


13-پادشاهان دودمان علویان تبرستان (۲۵۰ تا ۳۱۶ هجری). علویان تبرستان .حکومت۱۷۰ سال( یکصد و هفتاد سال)

علویان در طول یک صد و هفتاد سال کم و بیش در تاریخ سیاسی و اجتماعی طبرستان موثر واقع شدند


14-پادشاهان دودمان سامانیان (۲۷۹ تا ۳۹۵ ه‍.ق)سامانیان حدود ۱۰۰ سال بر قستمت هایی از ایران حکومت کرند.


15-پادشاهان دودمان زیاریان (۹۳۱ تا ۱۰۹۰ میلادی). . زیاریان:ال زیار در حدود۱۱۴ سال بر شمال ایران حکومت کردند.

16-بوییان ،آل بویهٔ فارس (۹۳۳–۱۰۶۲ میلادی) (۳۲۰–۴۴۷ ق / ۹۳۲–۱۰۵۵ م) . بوییان:آل بویه ۱۲۰ سال فرمانروایی می‌کردند و از دیلمان درلاهیجان گیلان برخاسته بودند،

17-پادشاهان دودمان غزنویان (۹۷۵ تا ۱۱۸۷ میلادی).غزنویان حدود ۲۳۱ سال بر سرزمین پهناور ایران حکومت کردند.

18-سلجوقیان (۱۰۳۷–۱۱۹۴ میلادی). سلجوقیان:سلاطین سلجوقی از سال ۴۲۹ هجری تا ۵۹۰ هجری به مدت حدود ۱۶۱سال در نواحی خراسان و قسمتی از بلاد شام و روم حکومت کرده‌اند.

19-خوارزمشاهیان (۱۱۵۳–۱۲۳۱ میلادی).

خوارزمشاهیان جانشین سلاجقه شدند و سلسله آنها از ۴۹۰تا ۶۲۸ به مدت حدود ۱۳۸ سال سلطنت کردند.

20-ایلخانان (۱۲۵۶–۱۳۵۷ میلاد. ایلخانان مغول حدود ۷۹ سال بر ایران حکومت کردند.

21-دودمان‌های محلی.دودمانی ترک‌تبار با فرهنگی ایرانی.مانند حکومت سربداران- چوپانیان - مظفریان- جلایرها برایران حکومت کردند

22- امپراتوری تیموری یا امپراتوری گورکانی (۹۱۱–۷۷۱ ق/ ۱۵۰۶–۱۳۷۰م) ... تیموریان فرزندان و نوادگان تیمور گورکانی هستند که بعد از سلسله سربداران طی 80 سال بر ایران حکومت کردند

23-آق‌قویونلو سلسله‌ای تُرکمان بود .معنی لغوی آق‌قویونلو «صاحبان گوسفندان سفید» می‌باشد. آق قویونلو و قرا قویونلو حدود ۱۳۰ سال بر بخش هایی از ایران حکومت کردند


24-صفویان دودمانی ایرانی،تُرک‌زبان و شیعه مذهب بودند که در سال‌های ۸۸۰ تا ۱۱۱۴ خورشیدی (برابر ۱۱۴۸–۹۰۷ قمری و ۱۷۳۶–۱۵۰۱ میلادی). نزدیک به ۲۳۵ سال بر ایران فرمانروایی کردند.

25-افغان ها حدود 7 سال.

26-افشاریان (۱۲۱۰–۱۱۴۸ قمری، ۱۷۹۶–۱۷۳۶ میلادی، ۱۱۱۴–۱۱۷۴ شمسی) سلسله‌ای ترک تبار ایرانی بود که در میانه سده هجدهم میلادی، ۶۰ سال بر ایران حکومت کرد.

27-زندیان یا زندیه (۱۱۲۹–۱۱۷۴ ه‍.ش) نام یکی از سلسله‌های ایرانی بود که پس از فروپاشی شاهنشاهی افشاریان و تا برآمدن دودمان قاجار به درازای ۴۵ سال در ایران حکومت کردند.

28-سلسله پادشاهان قاجار شامل ۷ پادشاه می شود که با آقامحمدخان شروع می شود و با احمدشاه پایان می یابد.این سلسه پادشاهی از سال ۱۱۷۴ تا ۱۳۰۴ هجری شمسی ( ۱۷۹۶م تا۱۹۲۵م ) بر ایران به مدت صد و سی(۱۳۰) سال حکومت کردند.

29-دودمان پهلوی آخرین دودمان پادشاهی ایران (۱۳۰۴ خورشیدی تا ۱۳۵۷ خورشیدی) (۱۹۲۵م تا۱۹۷۸م ) است که پس از برچینش دودمان قاجار، در ایران پادشاهی کردند و ایران پهلوی را شکل دادند. پهلوی حدود ۵۷ سال بر ایران حکومت کرده.
پایان کار این دودمان مصادف با انقلاب ۱۳۵۷ بود که پس از ۲۵۰۰ سال حکومت پادشاهی به جمهوری اسلامی تبدیل شد ايران باستان ایران پیش از ورود آریایی‌هاایران پس از ورود آریایی‌ها ..

.......................................................................................................................................................

مقالهٔ اصلی: پادشاهی ماد

مادها قومی ایرانی بودند از تبار آریایی که در بخش غربی فلات ایران ساکن شدند. سرزمین آذربایجان در شمال غربی فلات ایران را با نام ماد کوچک و بقیهٔ ناحیه زاگرس را با نام ماد بزرگ می‌شناختند. پایتخت ماد هگمتانه است آن‌ها توانستند در اوایل قرن هفتم قبل از میلاد اولین دولت ایرانی را تأسیس کنند.

پس از حملات شدید و خونین آشوریان به مناطق مادنشین، گروهی از بزرگان ماد گرد رهبری به نام دیاکو جمع شدند.

از پادشاهان بزرگ این دودمان هووخشتره بود که با دولت بابل متحد شد و سرانجام پادشاهی آشور را منقرض کرد و پایه‌های نخستین شاهنشاهی آریایی‌تباران در ایران را بنیاد نهاد.

.پادشاه ماد نخستین پادشاه دیاکو ..، واپسین پادشاه ایشتوویگو......آغاز پادشاهی۷۰۰ پیش از میلاد،پایان پادشاهی۵۵۰ پیش از میلاد سکونتگاه رسمی هگمتانه ..

این قوم به همراه پارس‌ها، پارت‌ها، سکاها و…، در روزگار خود به آریاییان مشهور بودند و یکی از قبایل آنان، آری زانتو نام داشت؛
نامی که به معنای «دودمان آریاییان» است.
آن ها در جنگ هایی ۱۰۰ ساله با آشوریان سرانجام موفق شدند آن ها را شکست دهند و دولتی را ایجاد کنند که مدت ها پادشاهی کرد .

پادشاهان مادها چه کسانی بودند؟به گفته هرودوت، تاریخدان یونانی، سلسله مادها که به مدت ۱۵۰ سال پادشاهی کردند در مجموع ۴ پادشاه داشت:
دیاکو: بنیانگذار حکومت مادها بود که هگمتانه را به عنوان پایتخت خود برگزید.

فرورتیش: دومین پادشاه ماد که به مدت ۲۲ سال حکومت کرد. او قبایل مادها را متحد و از آن ها کشوری مستقل ساخت.

هووخشتره:سومین و قدرتمندترین پادشاه ماد و اولین پادشاه در دوران باستان است، پادشاهی که ۴۰ سال حکومت کرد، یک سلطنت سراسری را در ایران به وجود آورد و ایران را به یک قدرت مهم جهانی رساند به طوری که می توانیم او را بنیانگذار واقعی دولت ماد و معمار امپراتوری ایرانیان باستان بنامیم.

ایشتوویگو:چهارمین و آخرین پادشاه ماد که از سال ۵۸۵ تا ۵۵۰ قبل از میلاد فرمانروایی کرد. پس از سقوط هگمتانه استقلال ماد از بین رفت.

دولت ماد در ۵۵۰ پیش از میلاد به دست کوروش بزرگ شاه پارس منقرض شد و سلطنت ایران به پارس‌ها منتقل گشت.

. منابع
آموزگار، ژاله (بهمن ۱۳۷۹). «تاریخ واقعی و تاریخ روایی». بخارا. تهران (۱۶). بایگانی‌شده از اصلی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲.
دریافت‌شده در ۱ آبان ۱۳۹۱.اشمیت، رودیگر (۱۳۹۰). «دیگر گویش‌های ایرانی باستان». راهنمای زبان‌های ایرانی. ۱. ترجمهٔ آرمان بختیاری، عسکر بهرامی، حسن رضایی باغ‌بیدی، و نگین صالحی‌نیا. تهران: انتشارات ققنوس.

شابک ۹۶۴-۳۱۱-۴۰۳-۱.بیات، عزیزالله (۱۳۵۶). کلیات تاریخ و تمدن ایران پیش از اسلام. دانشگاه ملی ایران.بیانی، شیرین (۱۳۹۰)
. تاریخ ایران باستان (۲): از ورود آریایی‌ها به ایران تا پایان هخامنشیان. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۵۹-۶۹۸-۸.بریان، پیر (۱۳۸۷).
امپراتوری هخامنشی. ۱. ترجمهٔ ناهید فروغان. تهران: نشر فرزان روز. شابک ۹۶۴-۳۲۱-۰۷۸-۲.پیرنیا، حسن (۱۳۶۹)
. ایران باستان. ۱. تهران: دنیای کتاب.


پادشاهی هخامنشی..
پادشاهی هخامنشی.هخامنشیان ۵۵۰ تا ۳۲۹ پیش از میلاد. فهرست شاهنشاهان هخامنشی فهرستی شامل ۱۳ شاهنشاه ایران است که از ۵۵۰ تا ۳۳۰ پیش از میلاد حدود ۲۲۰ سال بر بخش بزرگی از زمین حکومت می‌کردند.

این شاهنشاهی که به دست کوروش بزرگ بنیاد نهاده شد، تقریباً همهٔ جهان متمدن آن روز را دربرمی‌گرفت و از دره سند در هند تا رود نیل در مصر و ناحیه بنغازی در لیبی امروزی و از رود دانوب در اروپا تا آسیای مرکزی وسعت داشت که آن را تبدیل به وسیع‌ترین امپراتوری باستانی تاریخ جهان کرد.

در زمان داریوش بزرگ، شاهنشاهی هخامنشی به منتهای بزرگی خود رسید: از هند تا دریای آدریاتیک و از دریای عمان تا کوه‌های قفقاز.
شاهنشاهی هخامنشیان به یک نمونهٔ موفق برای ادارهٔ یک دولت جهانی تبدیل، و دستاوردهایش نظیر حکومت متمرکز، سیستم جاده‌ای و پست، زبان رسمی، خدمات شهروندی و ارتش وسیع منظم توسط امپراتوری‌های پسین تقلیدشد..

سلسله هخامنشی بزرگترین امپراتوری پیش از میلاد بود که لیست شاهان هخامنشی به ترتیب زیر آمده.

1-کوروش بزرگ (۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد)

2. کمبوجیه (۵۳۰ تا ۵۲۲ پیش از میلاد)

3. بردیای دروغین (۵۲۱ پیش از میلاد)

4. داریوش بزرگ (۵۲۲ تا ۴۸۶ پیش از میلاد)

5. خشایارشا (۴۸۶ تا ۴۶۵ پیش از میلاد)

6. اردشیر یکم هخامنشی و آغاز ضعف هخامنشیان (۴۶۵ تا ۴۲۴ پیش از میلاد)

7. خشایارشای دوم (۴۲۴ پیش از میلاد)

8. سغدیانوس هشتمین شاه هخامنشی (۴۲۳ پیش از میلاد)

9. داریوش دوم هخامنشی (۴۲۳ تا ۴۰۴ پیش از میلاد)

10. اردشیر دوم هخامنشی (۴۰۴ تا ۳۵۸ پیش از میلاد).

11-اردشیر سوم واپسین پادشاه قدرتمند هخامنشی (۳۵۸ تا ۳۳۸ پیش از میلاد).

12-ارسس شاه هخامنشی (۳۳۸ تا ۳۳۶ پیش از میلاد)

13-داریوش سوم آخرین شاه هخامنشی (۳۳۶ تا ۳۳۰ پیش از میلاد).

شاهنشاهی هخامنشی، که در پارسی باستان پارسَ و در پارسی میانه پارسَیَ نامیده می‌شد، معروف به امپراتوری پارس در ادبیات غربی، یک شاهنشاهی باستانی ایرانی بود که به دست کوروش بزرگ بنیاد نهاده شد.

. پایتخت‌ها: بابل، تخت جمشید، شوش، محوطه میراث جهانی پاسارگاد، هگمتانه.

این امپراتوری در بزرگ‌ترین گسترهٔ خود، بیش از ۴۴ درصد از جمعیت جهان را اداره می‌کرد که بالاترین شمار در میان شاهنشاهی‌های تاریخ است. شاهنشاهی هخامنشیان به یک نمونهٔ موفق برای اداره یک دولت جهانی تبدیل گردید و دستاوردهایی نظیر پادشاهی متمرکز، سیستم جاده‌ای و پست مدرن، زبان رسمی، خدمات شهروندی و ارتش وسیع منظم توسط شاهنشاهی‌های پسین تقلید شد.

در تاریخ غرب، شاهنشاهی هخامنشی به عنوان آنتاگونیست تاریخ یونان و همچنین رهایی‌بخش یهودیانِ بابل به یاد آورده می‌شود.

میراث این دولت و رد پایش بر روی تاریخ جهان از قلمروی آن بسیار فراتر رفت و بر روی تاریخ نظامی، فرهنگی، اجتماعی و دینی دنیا تأثیر چشم‌گیری گذاشت.

فتح یهودیه توسط ایرانیان باعث این شد که شاهنشاهی هخامنشی در متون دینی یهودیان و مسیحیان از اهمیت زیادی برخوردار شود. تکامل مزدیسنا در این دوره باعث گسترش آن از شرق تا غرب گردید و همچنین میراث هخامنشی نقش پررنگی در سیاست و جنبش‌های تاریخ معاصر ایران بازی کرد.

بیش از دو سده تقریباً بر همهٔ جهان متمدن آن روز فرمان راند،

تا اینکه در نهایت به‌دست اسکندر مقدونی در سال ۳۳۰ پیش از میلاد فروپاشید.

اسکندر تنها چند سال پس از فتح امپراتوری درگذشت که همین مسئله موجب از بین رفتن یکپارچگی سرزمین‌های سابق شاهنشاهی هخامنشی گردید و دیگر هرگز این سرزمین‌ها زیر یک پرچم متحد نشدند.

سلوکوس و بطلمیوس، از سرداران اسکندر، کسانی بودند که بزرگ‌ترین قسمت‌های قلمرو هخامنشی را به‌دست آوردند و البته چندین و چند دولت مستقل دیگر نیز پس از مرگ اسکندر یا به مرور سر برآوردند.

در نهایت، یک و نیم سدهٔ پس از ایرانیان مجدداً استقلال خود را به دست آوردند و شاهنشاهی اشکانی را در فلات ایران بنیان گذاشتند.

مقدونیان (سلوکیان ) ۳۳۴ تا ۱۳۸ پیش از میلاد.حدود ۱۵۹ سال بر ایران حکومت کردند. اسکندر پس از تسخیر تخت جمشید هفت سال حکومت نمود.

از سال ۳۲۷ تا ۳۲۶ پیش از میلاد اسکندر به هندوستان حمله کرد. در سال ۳۲۳ پیش از میلاد اسکندر به بابل بازگشت، و همان‌جا بیمار شده و نهایتاً در سن ۳۳ سالگی از دنیا رفت ،امپراتوری سلوکی یک امپراتوری یونانی بود که توسط سلوکوس یکم نیکاتور، ژنرال سابق در ارتش اسکندر مقدونی، در ۳۱۲/۳۱۱ پیش از میلاد تأسیس شد.
فرمانروایان مقدونیه‌ای دودمان سلوکی با اتخاذ عنوان‌های «شاه آسیا» و «شاه بزرگ»، ادعای فرمانروایی بر قلمروی سابق شاهنشاهی هخامنشی در دورهٔ یونانی‌مآبی را داشتند.

در نیمهٔ دوم سدهٔ دوم پیش از میلاد، امپراتوری به‌سرعت رو به زوال رفت، تا اینکه در سال ۶۴ پیش از میلاد از صحنهٔ تاریخ محو شد.

اشکانیان...
پس از مدتی، پار‌ت‌ها به فرماندهی اشک با بیگانگان جنگیدند و آن‌ها را شکست دادند. آن هاحکومت اشکانیان را به وجود آوردند. به این تر تیب مردم ایران دوباره اداره کشور خود را به عهده گرفتند.
در نهایت در سال ۱۹۰ پیش از میلاد، رومیان از غرب به سلوکیان هجوم بردند و در نبرد ماگنزیا سلوکیان را شکست دادند و بدین گونه ایرانیان فرصت یافتند تا از زیر سیطره سلوکیان خارج شوند سپس پارتها که قدرت زیادی داشتند، با متحد کردن پارسها و مادها یک اتحاد بزرگ تشکیل دادند و امپراتوری اشکانی شکل گرفت

اشکانیان:ا

شکانیان۲۴۷ پیش از میلاد تا ۲۲۸ میلادی. اشکانی.شاهنشاهی اشکانی یا اشکانیان که در ادبیات غربی با نام امپراتوری پارت‌ها شناخته می‌شود، نام دودمانی ایرانی و یکی از قدرت‌های سیاسی و فرهنگی ایرانی در ایران‌زمین بود که ۴۷۱ سال بر قسمت اعظم غرب آسیا و آسیای میانه حکومت می‌کردند.

تاریخ تأسیس: ۲۴۷ پیش از.م.تاریخ انحلال: ۲۲۴ م ،

نام سرزمین پارت در کتیبه‌های داریوش «پرثوه» آمده‌است که به زبان پارتی «پهلوه» می‌شود. چون پارتیان از اهل ایالت پهله بودند،

در دورهٔ اشکانی جنگ‌های ایران و روم آغاز شد.سلسله اشکانی در اثر اختلافات داخلی و جنگ‌های خارجی به‌تدریج ضعیف شد تا سر انجام به‌دست اردشیر یکم ساسانی منقرض گردید.

تاریخ: نام پادشاهان اشکانی ،پادشاهان اشکانیان از زمان پیروزی بر سلوکیان یونانی در ۱۴۰ پیش از میلاد تا شکست و کشته شدن آخرین پادشاه اشکانی، اردوان چهارم، در نبرد هرمزدگان در سال ۲۲۴ میلادی بر ایران حکومت کردند.

پایتخت تیسفون،هگمتانه، صددروازه، شوش، نسا، ارشا
زبان(های) رایج پارتی (رسمی)یونانی (رسمی) پارسی میانه آرامی

منابع:
پیرنیا، حسن (مشیرالدوله)، ایران باستانی، آرایان ۱۳۹۴مقاله شجره نامه اشکانیان مقالات درباره شاهان اشکانی
تاریخ ایران - دکتر خنجی تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ا.آ. گرانتوسکی -م.آ.
داندامایو، مترجم، کیخسرو کشاورزی، ناشر: مروارید ۱۳۸۵پیگولووسکایا:
تاریخ ایران از عهد باستان تا قرن ۱۸، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۳.تاریخ اشکانیان –
میخایل میخائیلوویچ دیاکونوف، ترجمه کریم کشاورز، تهران . ساسانیانساسانیان ۲۲۴ تا ۶۵۲ میلادی.

سلسله اشکانی به دست اردشیر یکم ساسانی منقرض گردید.او سلسله ساسانیان را بنا نهاد که تا ۶۵۲ میلادی در ایران ادامه یافت.

ساسانی.
شاهنشاهی ساسانی از کتاب اطلس تاریخی ایران، نشر دانشگاه تهران:
ساسانیان خاندانی شاهنشاهی در ایران بودند که در سالهای ۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی فرمانروایی کردند.

پیشینه شاهنشاهان ساسانی از ایالت پارس بود آنان بر بخش بزرگی از غرب قارهٔ آسیا چیرگی یافتند.

پایتخت ساسانیان شهر تیسفون در نزدیکی بغداد در عراق امروزی بود.

سلسله اشکانی به دست اردشیر یکم ساسانی منقرض گردید.او سلسله ساسانیان را بنا نهاد که تا ۶۵۲ میلادی در ایران ادامه یافت.

اردشیر بابکان با پیروزی بر اشکانیان حکومت ساسانیان را در ۲۲۴ میلادی بنیان نهاد که ۴۲۸ سال ادامه داشت.

دولت ساسانی حکومتی ملی و متکی به دین و تمدن ایرانی بود و قدرت بسیار زیادی کسب کرد.
در این دوره نیز جنگ‌های ایران و روم ادامه یافت؛ در این جنگ‌های طولانی، ساسانیان به‌عنوان رقیب قدرتمند دولت روم، جنگ‌های متعددی را با آن دولت انجام داد. در این کشمکش‌ها که تا پایان حکومت آن‌ها امتداد داشت، زمانی ایران و زمانی روم فاتح بودند.

ساسانیان با تصرف سرزمین‌های پهناور، قلمرو خویش را توسعه دادند.

به‌طوری‌که قلمرو ساسانیان در دوره حکومت خسروپرویز به قلمرو هخامنشیان در زمان اوج این حکومت نزدیک شده بود.

شاهنشاهی پهناور ساسانی که از رود سند تا دریای سرخ وسعت داشت، در اثر مشکلات خارجی و داخلی ضعیف شد.
آخرین پادشاه این سلسله یزدگرد سوم بود.در دوره او مسلمانان عرب به ایران حمله کردند و بدین ترتیب دولت ساسانی از میان رفت
.ساسانیان (۲۲۴ میلادی تا ۳۱ هجری قمری)
موسس سلسله ساسانی و احیا کننده آئین مزدیسنی اردشیر بابکان است که در سال ۲۲۴ میلادی دردشت هرمزدگان (نزدیک شوش ) اردوان پنجم آخرین پادشاه اشکانی را شکست داد .و آن سلسله را منقرض کرد.

روایت‌های متناقضی از سقوط امپراتوری اشکانی و در پی آن خیزش شاهنشاهی ساسانی وجود دارد که جزئیات این دوره را در هاله‌ای از ابهام قرار داده‌است.

شاهنشاهی ساسانی توسط اردشیر اول (اردشیر بابکان) در شهر استخر بنیان نهاده شد.
. جدول سلاطین ساسانی:

۱-اردشیر ۱۷ سال. ۲-شاپور ۳۱ سال. ۳-هرمز ۱ سال. ۴-بهرام ۳ سال . ۵-بهرام دوم ۷ سال .

6-بهرام سوم ۱ سال . 7-نرسی ۱۹ سال. ۸-هرمز دوم ۹ سال. ۹ -آذر نرسی ۱ سال. ۱۰-شاپور دوم ۷۰ سال.

۱۱ -اردشیر دوم ۲ سال. ۱۲-شاپور سوم ۶ سال . ۱۳ -بهرام چهارم۱۱ سال . ۱۴-یزدگرد اول ۲۱ سال. ۱۵ -هرمز سوم ۲ سال.

۱۶-فیروز ۲۴ سال. 17-بلاش اول ۴ سال. ۱۸. -قباد اول۴۴ سال.. ۱۹-انوشیروان عادل ۴۸ سال.

۲۰-هرمز چهارم ۱۱ سال. ۲۱-خسرو دوم ۳۸ سال. ۲۲-شیرویه ۱ سال .

از این پس سلسله ساسانی دچار هرج و مرج گردید و ۹ پادشاه و ملکه با مدت های کوتاه به سلطنت رسیدند به این ترتیب اردشیر سوم - شهر براز - بهرام چوبینه - پوراندخت - گشتاسپده - آذرمیدخت - جوانشیر - هرمز پنجم . خلاصه تاج و تخت ایران هر روز بازیچه دست شخصی بود و خطر عظیمی که عبارت از پیدایش قدرت اعراب باشد استقلال ایران را تهدید می کرد و سر انجام در سال ۶۳۲ اعیان مملکت تاج را بر سر یزدگرد سوم گذاشتند و در روزهای سلطنت او سلسله ساسانی به دست اعراب منقرض گشت

. منابع :
آورزمانی، فریدون (مرداد و شهریور ۱۳۶۹). «بررسی سکه‌های ساسانی»
. ماهنامهٔ فروهر. تهران: سازمان انتشارات فروهر (۳۲۰).
بلعمی، ابوعلی محمد بن محمد (۱۳۵۳). تاریخ بلعمی. تهران: کتابفروشی زوار.پورداوود، ابراهیم (۱۳۴۳). آناهیتا، پنجاه گفتار پورداوود.
تهران: مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر.پیرنیا، حسن (۱۳۶۲). تاریخ باستانی ایران.
تهران: انتشارات دنیای کتاب.چراغعلی، ملک ایرج (اسفند ۱۳۵۲). «سکه‌های ساسانی». نشریه انجمن فرهنگ ایران باستان (۱۵).

سلسله پادشاهان ایران به ترتیب از خلفای راشدین تا پایان زیاریان

ایران، پس از شکست شاهنشاهی ساسانیان از اعراب، تحت حکومت خلفای راشدین، امویان و عباسیان قرار گرفت

خلافت راشدین (به عربی: الخلافة الراشدة) یا خلافت اولیه نخستین حکومت اسلامی تحت نام خلافت است که در روز درگذشت محمد پیامبر اسلام،

فرمانروایان از صحابه محمد و از طایفه قریش به ترتیب ابوبکر (حاکم ۶۳۲–۶۳۴)،

عمر بن خطاب (حاکم ۶۳۴–۶۴۴)، عثمان بن عفان (حاکم ۶۴۴–۶۵۶) و

علی بن ابی‌طالب (حاکم ۶۵۶–۶۶۱) بودند. اهل سنت که منزلت دینی ویژه‌ای برای حاکمان این حکومت قائلند حکومتشان را خلافت راشدین به معنای «خلافت هدایت شده» می‌نامند،

اما شیعیان امامی مشروعیت برخی از این خلفا را قبول ندارند.

اوج گسترش خلافت راشدین در سال ۶۵۴م، تحت خلیفه عثمان بن عفان بوده.

وضعیت گزینش خلیفه به روش‌های مختلف (شورا، وصیت، شورای خلافت) شرط بیعت مردم

پایتخت مدینه (۶۳۲–۶۵۶م)
کوفه (۶۵۶–۶۶۱م)

زبان(های) رایج عربی (زبان رسمی)
زبان‌های دیگر:زبان ترکی، آرامی، ارمنی، آمازیغی، گرجی، یونانی، ترکمنی ، قبطی، عبری باستانی، زبان پارسی میانه

دین(ها)اسلام (دین رسمی)
اقلیت‌ها بزرگ و کوچک: مسیحیت، ویهودیت، ومندائیان، ومزدیسنا

حکومت خلفای اموی

زمان حکومت (میلادی):661 - 750 (40 - 132 ه.ق)

مدت زمان حکومت:189 سال

بنیانگذار :معاویه.

معاویه و جانشیان او را ( به مناسبت نام جدشان امیه) خلفای اموی یا بنی امیه می نامند.

ایشان چهارده تن بوده و 91 سال (ازسال 41تا 132ه .ق) حکومت کرده اند. بنی امیه به دوشعبه تقسیم می شوند: «آل سفیان» یعنی معاویه بن ابوسفیان و پسرش «یزید» و نواده اش معاویه دوم (از سال41تا64 ه .ق)،

دیگری «شعبه آل مروان» (از 64تا 132 ه .ق) یعنی «مروان بن الحکم و اولاداو».

اُمَویان یا بنی اُمَیّه از دودمان‌های تاریخی عربی و اسلامی بودند. این دودمان از قبیلهٔ قریش و از طایفهٔ بنی‌امیه بودند. جد آنان امیه بن عبدشمس برادرزادهٔ ناتنی هاشم، نیای پیامبر اسلام، است. این دودمان خلافت امویان (۴۱–۱۳۲ ه‍.ق / ۶۶۲–۷۵۰ میلادی) را تشکیل دادند.

پنج امام شیعه در دوران حکومت بنی‌امیه زندگی می‌کردند. قیام‌های: عاشورا، زید بن علی، و مختار ثقفی از جمله حرکت‌های شیعیان علیه بنی‌امیه بود

نام حکومت خلفای عباسی

زمان حکومت (میلادی):750 - 1258 (132 - 656 ه.ق)

مدت زمان حکومت:508 سال

بنیانگذار :ابوالعباس سفاح.

عباسیان با بیش از ۵۰۰ سال حکمرانی از سال ۱۳۲ تا ۶۵۶ هجری قمری، طولانی‌ترین و یکی از تاثیرگذارترین سلسله‌های حکومتی تاریخ اسلام محسوب می‌شوند

خلافت عباسی (به عربی: الْخِلَافَةُ الْعَبَّاسِيَّة) سومین خلافت در تاریخ اسلام بود.

این خاندان را سلسله‌ای از نوادگان عموی محمد بن عبدالله پیامبر اسلام، عباس بن عبدالمطلب (۵۶۶–۶۵۳)، که نام این سلسله برگرفته از اوست، بنیان نهادند.

خلفای عباسی پس از سرنگون کردن خلافت اموی در پی جنبش سیاه‌جامگان در سال ۷۵۰ میلادی برابر با سال ۱۳۲ قمری، خلافت اسلامی خود را در بغداد، در عراق امروزی بنیاد نهادند و در اکثر دوران زمامداری، در همین شهر حکومت کردند.

نخستین مرکز خلافت عباسی در ابتدای امر شهر کوفه بود ولی سپس در ۷۶۲ میلادی، منصور عباسی شهر بغداد را در جوار پایتخت سابق ساسانیان، تیسفون، بنا نهاد.

حکومت های ایرانی در دوره ی خلافت عبّاسیان عبارت بودند از:

1- طاهریان که پایتخت آن ها شهر نیشابور بود.

2- صفّاریان، که پایتخت آن ها شهر زرنج بود و مجسّمه یعقوب لیث صفّاری در شهر زابل قرار داشت.

3- سامانیان، که پایتخت آن ها شهر بخارا بود.

حکومت طاهریان

زمان حکومت (میلادی):821 - 873 (205 - 259 ه.ق)

مدت زمان حکومت:54 سال

بنیانگذار :طاهر بن حسین (ذوالیمینین.

طاهریان، اولین سلسله مستقل ایرانی بودند که بعد از ورود اسلام به ایران، حکومت خود را تشکیل دادند.

طاهریان جزو خاندان‌های قدرتمند در دولت عباسی بودند که در عصر مامون، امارت خراسان را از آن خود کردند و به‌شکل موروثی بر شرق ایران حاکم شدند.

مورخان طاهریان را اولین حکومت نیمه مستقل ایرانی بعد از ورود اسلام می‌دانستند. طاهریان خدمات زیادی را در خراسان انجام دادند.

طاهر بنیانگذار سلسله طاهریان بود او با شكست سپاه علی بن ماهان سردار امین توانست بغداد راتصرف كند و مامون را به خلافت برساند .او در خراسان به عنوان امیر دو سال برای مامون خدمت كرد وبعد اعلام استقلال كرد.

طاهریان هرچند نتوانستند خود حكومت بزرگی را تشكیل دهند اما ایران را از زیر دستان اعراب بعد از دویست سال رها كردند و موجب به وجود آمدن دیگر سلسله های ایرانی شدند .

از حاكمان دیگر طاهریان افراد زیر را می توان نام برد:

علی بن طاهر (چند ماه) طلحه بن طاهر(6سال) عبدالله طاهر (7سال) طاهربن عبدالله(18سال) محمدبن طاهر (11سال).

حکومت صفاریان

زمان حکومت (میلادی):867 - 1002 (247 - 287 ه.ق)

مدت زمان حکومت:40 سال

بنیانگذار :یعقوب لیث. پیدایش حکومت صفاریان در سیستان و قرار گرفتن در مقابل خلافت عباسیان به دورۀ استیلای دویست سالۀ اعراب بر زندگی سیاسی و اجتماعی این سرزمین پایان داد.

سلسلۀ صفاریان که به وسیلۀ یعقوب بن لیث بنیان‌ گذاشته شد در مدت کمی بخش وسیعی از قلمرو خلافت عباسی را تسخیر کرد و تا دروازۀ پایتخت به مصاف خلیفه رفت.

صفاریان نسب خود را به ساسانیان و از طریق آن به پادشاهان کیانی و پیشدادی میرساندند علاوه بر صفاریان خاندان‌های دیگری مثل سامانیان و آل بویه نیز نسب خود را به شاهان قدیم ایران می‌رساندند. به‌عقیدهٔ باستانی پاریزی علت این انتساب‌ها، اعتقاد به فرّ ایزدی پادشاهان قدیم ایران بود.[۱][۲][۳] . در زمان صفاریان زبان فارسی زبان رسمی شد و تا حدودی از مرگ تدریجی آن جلوگیری به عمل آمد.

صفاریان خاندانی ایرانی تبار بودند که بر قسمت‌هایی از ایران، افغانستان، تاجیکستان و پاکستان امروزی حکومت می‌کردند. پایتخت آن‌ها شهر زَرنگ یا زرنج در منطقه سیستان بوده که پس از تقسیم سیستان امروزه در افغانستان قرار دارد. صفاریان که پارس و خراسان و سیستان، کرمان و مکران و خوزستان و بسیاری از نواحی شرق ایران را تصرف کردند، چهار برادر به‌نام‌های: یعقوب، عمرو، طاهر و علی بودند.

سلسله صفاری در حدود ۱۰۵ سال بر شرق ایران حاکمیت داشتند. از پادشاهان معروف آن‌ها می‌توان به یعقوب و عمرولیث اشاره کرد.

بعد از اینکه ایران به‌وسیله اعراب، تصرف شد، زبان عربی به‌عنوان زبان رسمی و دیوانی اعراب شناخته شد. صفاریان حکومت شرق ایران را به دست گرفتند و یعقوب که شخصی استقلال طلب و وطن‌دوست بود، به مخالفت با زبان و فرهنگ عربی برخاست.

اوج قدرت سیاسی صفاریان

مردمی که در قلمرو صفاریان می‌زیستند، بر این عقیده بودند که نسب صفاریان به خسرو پرویز ساسانی می‌رسد. صفاریان این اعتقاد را مناسب یافتند تا شهرت بیشتری در نزد مردم بیابند. اوج قدرت سیاسی صفاریان در عهد یعقوب لیث صفاری بود. او را ملک‌الدنیا و صاحب قران می‌گفتند، و او در عهد پادشاهی خود بر شرق ایران، به نام خود سکه زد و آن‌قدر در خود قدرت و شوکت دید که نام خلیفه عباسی را از خطبه انداخت و دستور داد در قلمرو حکومت او، تنها به نام یعقوب لیث صفاری خطبه خوانده شود. یعقوب لیث موفق نشد خلیفه را شکست دهد، که اگر این اتفاق میسر شده بود، شرق و غرب را یک‌جا به زیر سلطه حاکمیت خود در می‌آورد.

حکومت سامانیان

زمان حکومت (میلادی):875 - 999 (261 - 389 ه.ق)

مدت زمان حکومت:130 سال

بنیانگذار :نصر بن احمد.حکومت سامانیان بیش از ۱۳۰ سال طول کشید و یکی از طولانی‌ترین حکومت تاریخ ایران بود. این حکومت توسط چهار برادر نوح، احمد، یحیی و الیاس بنیان‌گذاری شد. در اواخر دوره سامانیان اندیشمندانی، چون رودکی، فردوسی و ابن سینا زندگی می‌کردند و در آن دوره هنر و علم به خوبی گسترش یافته بود.

سامانیان که با نام امارت سامانی نیز شناخته می‌شود، دودمانی از امیران ایرانی‌تبار[۴] و سنی مذهب بودند که از سال ۸۱۹ تا ۹۹۹ میلادی، حدود دو قرن بر بخش‌های بزرگی از فرارود با تأیید و مهر خلفای عباسی حکومت کردند.[۵] مرکز این حکومت در خراسان بزرگ و فرارود بود و در بزرگ‌ترین گسترهٔ خود در زمان اسماعیل یکم سامانی، بر تمام افغانستان کنونی و بخش‌های وسیعی از کشورهای تاجیکستان، ایران، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان و پاکستان کنونی فرمان می‌راند.

امارت سامانی توسط چهار برادر با نام‌های: نوح، احمد، یحیی و الیاس بنیان گذاشته شد. هر کدام از آن‌ها بخشی از سرزمین‌های خراسان را زیر کنترل خود داشتند و به‌عنوان دست‌نشاندگان خلافت عباسی حکومت می‌کردند. سرانجام در سال ۸۹۲ میلادی، اسماعیل سامانی پس از آن‌که صفاریان (بعد از سرنگون کردن طاهریان) به فرارود و قلمروی سامانیان تاختند، پس از شکست دادن عمرولیث صفاری، برادر یعقوب لیث، سر وی را تقدیم خلیفه کرد و تمام منطقه زیر فرمان طاهریان و صفاریان به همراه مناطق تحت حکمرانی سامانیان را به فرمان خلیفه به یک دولت یکپارچه تبدیل کرد.

صفاریان تنها حکومتی بودند که با مهر و زمامداری و دستور خلیفه روی کار نیامده بودند و در اصل قسمتی از قلمروی عباسیان را در ایران به زور شمشیر پس‌گرفته بودند.

تحولات خراسان شرایط را به گونه‌ای رقم زد که این منطقه تحت فرمان اسماعیل درآمد و بدین ترتیب، گرچه سامانیان به‌طور قانونی حاکمیت خلیفه را به رسمیت می‌شناختند، اما عملاً به یک دولت مستقل تبدیل شدند.

دولت سامانی بخشی از میان‌دوره ایرانی بود که منجر به پیدایش دوباره فرهنگ ایرانی و زبان پارسی شد.[۷] در این دوران، هویت ایرانی بازسازی شد و با هویت اسلامی سازگار گردید.

سامانیان به دانش و هنر علاقه زیادی نشان دادند که این مسئله در نهایت منجر به برآمدن شاعران و دانشمندانی چون رودکی، فردوسی و ابن سینا شد.در همین دوران، بخارا پایتخت سامانیان به شکل رقیبی برای بغداد درآمد و از نظر شکوه تنه به تنه پایتخت عباسیان می‌زد. سامانیان نسب خود را به سامان خدا می‌رساندند او یک دهقان (زمین‌دار) ایرانی تبار بود که در خراسان بزرگ (بلخ) زندگی می‌کرد. برخی معتقداند که این نام یک لقب است (مانند بخار خدا) و نه یک اسم.[۹] خاستگاه دقیق سامانیان مشخص نیست؛ با این حال تواریخ نوشته شده به فارسی و عربی در قرون میانه، روستایی در نزدیکی سمرقند یا بلخ را به‌عنوان محل زندگی سامان خدا نام می‌برند. در نخستین نوشته‌هایی که به سامانیان اشاره دارند آنان را از اهالی خراسان معرفی می‌کنند.

حکومت علویان طبرستان

زمان حکومت (میلادی):864 - 928 (250 - 316 ه.ق)

مدت زمان حکومت:66 سال

بنیانگذار :حسن بن زید علوی. علویان طبرستان، گروهی از بزرگان اولاد علی ابن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) اولین حکومت شیعی مذهب (البته شیعه زیدیه یا چهار امامی) در جهان اسلام بوده است که در بین سال های ۲۵۰ تا ۳۱۶ هجری به مدت 116 سال به تناوب در طبرستان (مازندران) حکومت کردند.

علویان طبرستان یا سفیدجامگان زیدی علوی سلسله‌ای از سادات زیدی بودند که دولت آنان در طبرستان، نخستین دولت شیعی در ایران بود که در شرق اسلامی به دور از تأیید خلفای عباسی، تشکیل شد. این تهدیدی جدی برای خلافت عباسی بود و آنها به هر قیمت در صدد نابودی آن بودند. این علوی‌ها پیرو مذهب زیدیه بودند و با قیام داعی کبیر، توانستند قدرت سیاسی جدیدی ایجاد کنند.

داعی کبیر توانست با فتح قسمت‌های بسیاری از شمال ایران، حکومت خود را استقرار دهد؛ ولی پس از مرگ او، اختلاف میان برادر و دامادش موجب ضعف علویان شد و سامانیان به این حکومت حمله کردند. چندی والیان سامانی در طبرستان قدرت را در دست داشتند تا این که ناصر کبیر توانست با مسلمان کردن گروهی از اهالی دیلمان، ارتشی فراهم کند و حکومت علویان را دگرباره مستقر گرداند.

با این حال اندک‌اندک، حکومت علویان در طبرستان دچار اختلافات داخلی شد و فروپاشید. اسفار بن شیرویه، مرداویج زیاری، ماکان کاکی و آل بویه، از فرماندهان نظامی سپاهیان علوی بودند که پس از مدتی استقلال اعلان کردند و قدرت یافتند.

چند دلیل براى مهاجرت سادات به ایران وجود داشت. نخست آن که آنها هم مانند سایر اعراب به دنبال زندگى بهترى بودند و مهاجرت به ایران را براى رسیدن به چنین هدفى مناسب مى ‌دیدند. مهم آن بود که آنان به دلیل محبوبیتى که به عنوان نواده پیامبر صلی الله علیه و آله داشتند، از سوى مسلمانان با استقبال بیشترى روبرو مى‌شدند.

دلیل دوم آن نیز این بود که در دوره اموى و عباسى، آنها در عراق و حجاز امنیت نداشتند. از زمان منصور عباسى که سرکوبى علویان را با شدت دنبال مى ‌کرد، علویان به اجبار به هر سوى مى ‌گریختند. در این زمان ایران هم محل مناسبى براى آنها بود.

از سوى دیگر، علویان در زندگى مذهبى خود انسان‌هاى پرهیزگارى بودند و به همین دلیل، مردم به آنها احترام مى ‌گذاشتند. ابن اسفندیار در تاریخ طبرستان مى‌نویسد: به هر وقت ساداتى را که به نواحى ایشان نشسته بودند، مى ‌دیدند، زهد و علم و ورع ایشان را اعتقاد مى ‌کردند و مى ‌گفتند: آنچه سیرت مسلمانى است با سادات است.

حکومت زیاریان

زمان حکومت (میلادی):928 - 1043 (315 - 434 ه.ق)

مدت زمان حکومت:119 سال

بنیانگذار :مرداویج بن زیار.

زیاریان یا آل زیار یک خاندان کوچک اسلامی در سرزمین‌های نزدیک دریای مازندران زندگی می کردند. در قرن چهارم هجری امیران زیاری، امیر گرگان و طبرستان بودند و منطقه هایی مانند قومس، دیلم و گیلان هم معمولا در قلمرو آنها بود. این خاندان از منطقه گیلان به وجود آمدند.

سلسله زیاری یکی از سلسله‌هایی بود که در قرون اولیه اسلام، سرزمینشان گسترش پیدا نمود. پایه‌گذار این سلسله مرداویج بن زیار است.

مرداویج (درگذشت ۳۲۳ هجری) بنیان‌گذار دودمان زیاریان در سده چهارم هجری و دهم میلادی است. مرداویج با لشکرکشی‌های پیاپی توانست بر سرزمین‌های گرگان، قومس، طبرستان، دیلم، گیلان، قزوین، ری، اصفهان و خوزستان فرمان راند و خود را شاهنشاه بنامد.

حاکمان این سلسله بین سال‌های 483-315 ه.ق/ 1090-927 م. به مدت 168 سال در مناطق طبرستان و جرجان حکومت کردند. بعضی از امیران این سلسله به علت شرایطی که در جامعه آن زمان فراهم‌شده بود، مردانی فاضل و علم دوست بودند و با جلب و حمایت دانشمندان و اهل علم توانستند خدمتی بزرگ به علم و فرهنگ و هنر ایران بنمایند.

حکومت آل بویه

زمان حکومت (میلادی):934 - 1055 (320 - 440 ه.ق)

مدت زمان حکومت:120 سال

بنیانگذار :علی بن بویه (عمادالدوله.

آل بویه یا بوئیان سلسله‌ای شیعه است که 120 سال .از سال‌های ۳۲۲ تا ۴۴۸ق بر بخش‌هایی از ایران و عراق حکومت می‌کرد. بنیانگذار این سلسله علی بن بویه (درگذشت ۳۳۸ق) به حمایت برادرانش احمد و حسن بود. این سلسله به نام پدر آنان (بویه) نامگذاری شده است. در دوره حکومت این سلسله، مراسم عزاداری امام حسین(ع) در روز عاشورا و جشن ولایت حضرت علی(ع) در عید غدیر به صورت رسمی و عمومی برگزار می‌شد. همچنین در این دوره حَی عَلی خَیرِ الْعَمَلْ در اذان گفته می‌شد و استفاده از مهر نماز و تسبیح تربت رایج گردید. حاکمان این سلسله نیز قبور امامان شیعه در عراق را بازسازی کردند و زیارت مرقد آنان، گسترش یافت.

آل بویه از خاندان اصیل ایرانی و شیعی مذهب ساکن منطقه دیلمان ایران بودند که جد آنها ابوشجاعِ بویه پسر فنا خسرو دیلمی است و نسب آنها به بهرام­ گور ساسانی می‌رسد. ابوشجاع سه پسر به نام‌های علی، حسن و احمد داشت که همراه پدر در دورهٔ تسلط حاکمان آل زیار بر طبرستان به خدمت آنها درآمدند و در دورهٔ ضعف خلافت عباسی ادعای استقلال کرده و بغداد را تصرف کردند. آنان با نگه‌داشتن ظاهری از خلافت عباسی از سال ۳۲۲ تا ۴۴۷ به حکومت بر قلمرو خلافت در سه شعبه دست یافتند.

اوضاع اجتماعی و فرهنگی ایران در دورهٔ آل بویه

دورهٔ آل بویه دورهٔ درخشش علمی و فرهنگی ایران و جهان اسلام است. این خاندان شیعی ایرانی نقش مهمی در حفظ و گسترش میراث حدیثی، فقهی و کلامی شیعه در ایران و عراق ایفا کردند و به تحکیم پایه‌ها و مبانی تشیع امامیه و ترویج آن پرداختند. دانشمندان، متکلمین، محدثین، فقیهان، و مفسرین بزرگی چون شیخ طوسی، شیخ مفید، سیدرضی، شیخ صدوق و... تربیت یافتند و با تشکیل جلسات مناظره به شبهات کلامی و فقهی پاسخ دادند. آل بویه به تأسیس مراکز علمی و کتابخانه‌ها و بنای بیمارستان‌های به ویژه در شیراز و بغداد پراختند و برای تسلط بیشتر بر اوضاع قلمرو خلافت و ترویج تشیع، اقدامات اجتماعی و فرهنگی در خور توجهی انجام دادند. در زمان آل بویه قبور ائمه شیعه مورد توجه قرار گرفت. مشاهد کاظمین، کربلا و نجف را بازسازی کردند و برای ترویج سنت زیارت به اهدای نذورات، موقوفات و ایجاد تسهیلات برای زائرین پرداختند. اقدام مهم دیگر آنها برگزاری جشن عید غدیر بود که همراه بود با برگزاری نماز عید و آذین‌بندی شهر و برگزاری مراسم جشن ایرانی که هر ساله برگزار می‌شد. علاوه بر این سوگواری عاشورا و محرم را در قالب مقتل خوانی و مرثیه‌خوانی و تشکیل دسته‌های عزاداری با پوشش سیاه را پایه‌گذاری کردند.

حکومت غزنویان

زمان حکومت (میلادی):963 - 1186 (351 - 581 ه.ق)

مدت زمان حکومت:220 سال

بنیانگذار :سبکتکین (ناصرالدین.

حکومت غزنویان بیش از ۲۲۰ سال دوام داشت و در این دوره فردوسی نیز در دوران سلطان محمود غزنوی می‌زیست. حکومت غزنوی به شعر و هنر و ادبیات فارسی اهمیت زیادی می‌داد.

غزنویان اولین سلسله ترک‌تبار ایرانی بودند که حکومت خراسان و ماوراءلنهر را به دست گرفتند و قلمرو خود را تا هند گسترش دهند.

پس از ضعف سامانیان ، محمود غزنوی ک حاکم غزنه بود خراسان رو تصرف کرد. خلیفهٔ عباسی هم حکومتش رو به رسمیت شناخت. سلطان محمود غزنوی به پشتوانهٔ سپاه نیرومندش در اغلب جنگها، پیروز ی هایی رو ب دست آورد و قلمرو غزنویان رو تا رِی در مرکز ایران گسترش داد.

بنیان گذار سلسله غزنویان محمود غزنوی بود، اما آلپ تکین و سبکتکین به عنوان سپه سالاران سپاه نقش مهمی در تشکیل این حکومت داشتند، غزنویان پایه‌های حکومت خود را در غزنین بنا کردند. همچنین غزنویان به نمایند از خلفای اسلامی در شرق ایران به انتشار و تبلیغ اسلام مشغول شدند.

غزنویان 231 سال حکومت کردند .از سال ۳۵۱ تا ۵۸۲ در ایران حکومت کردند و این دوران ۱۸ پادشاه به قدرت رسیدند، اما مهم‌ترین این پادشاهان سلطان محمد و مسعود غزنوی بودند.

، محمود غزنوی اولین سلطانی بود که پس از ورود اسلام به ایران عنوان سلطان را از آن خود کرد و به سلطان محمد غزنوی شهرت یافت. سلطان محمد با حمله به هند ثروت سرشاری را بدست آورد که با این ثروت بر قلمرو تحت حاکمیت خود را رونق بخشید، او به دلیل موفقیتی که در ترویج اسلام بدست آورد از سوی خلیفه القادرالله به کهف الدوله الاسلام شهرت یافت.

حکومت سلجوقیان

زمان حکومت (میلادی):1037 - 1194 (428 - 590 ه.ق)

مدت زمان حکومت:162 سال

بنیانگذار :طغرل بیگ.

حکومت سلجوقیان بیش از ۱۵۰ سال دوام آورد و توسط طغرل بیک تاسیس شد. در دوران حکومت سلجوقیان ایران بسیار گسترده و پهناور بود. زبان رسمی در این دوره فارسی بود و آبادانی زیادی در این دوره صورت گرفت.

دودمان سلجوقی یا سلاجقه یا آل‌سلجوق، دودمانی تُرک‌نژاد از شاخه ترکان اغوز[۱] سنی‌مذهب بودند که در سده‌های پنجم تا ششم هجری قمری، با برپایی یک امپراتوری پهناور بر بخش‌هایی از آسیای غربی و آسیای صغیر مانند ایران، افغانستان، شام و ارمنستان امروزی فرمان می‌راندند.[۲] بنیان‌گذار این سلسله طغرل بیک نام داشت که خود از نوادگان سلجوق بود و با شکست دادنِ سلطان مسعود غزنوی در نبرد دندانقان، در نیشابور بر تخت نشست و تحت سلطنت وی، سلجوقیان با ایجاد تسلط سیاسی بر خلافت عباسی در بغداد، رهبری جهان اسلام را به دست گرفتند.[۳]

سلطنت در دودمان سلجوقی دو دوره متمایز داشت؛ یکی دوره اقتدار آن که روزگار سه پادشاه نخستین آنان یعنی طغرل، آلپ ارسلان و ملکشاه را دربر می‌گیرد و به سلجوقیان بزرگ مشهور است و دیگر دوره ضعف و انحطاط آن که پس از مرگ ملکشاه آغاز می‌گردد. در زمان سلطان ملکشاه این حکومت به اوج اقتدار خود رسید که از شرق تا ماوراءالنهر و از غرب تا دریای مدیترانه امتداد داشت.

دودمان سلجوقی یا سلاجقه یا آل‌سلجوق، دودمانی تُرک‌نژاد از شاخه ترکان اغوز.سنی‌مذهب بودند که در سده‌های پنجم تا ششم هجری قمری، با برپایی یک امپراتوری پهناور بر بخش‌هایی از آسیای غربی و آسیای صغیر مانند ایران، افغانستان، شام و ارمنستان امروزی فرمان می‌راندند. بنیان‌گذار این سلسله طغرل بیک نام داشت که خود از نوادگان سلجوق بود و با شکست دادنِ سلطان مسعود غزنوی در نبرد دندانقان، در نیشابور بر تخت نشست و تحت سلطنت وی، سلجوقیان با ایجاد تسلط سیاسی بر خلافت عباسی در بغداد، رهبری جهان اسلام را به دست گرفتند.

سلطنت در دودمان سلجوقی دو دوره متمایز داشت؛ یکی دوره اقتدار آن که روزگار سه پادشاه نخستین آنان یعنی طغرل، آلپ ارسلان و ملکشاه را دربر می‌گیرد و به سلجوقیان بزرگ مشهور است و دیگر دوره ضعف و انحطاط آن که پس از مرگ ملکشاه آغاز می‌گردد. در زمان سلطان ملکشاه این حکومت به اوج اقتدار خود رسید که از شرق تا ماوراءالنهر و از غرب تا دریای مدیترانه امتداد داشت.

سلجوقیان به دین اسلام ایمان آوردند.

طغرل بیک در نبرد دندانقان، غزنویان را شکست داد.

طغرل مرو را به پایتختی خود برگزید و خود را سلطان شرق و غرب خواند.

سلجوقیان برای نخستین بار به ارمنستان حمله کردند.

طغرل بغداد را فتح کرد و از سوی خلیفه عباسی، به عنوان سلطان شرق و غرب پذیرفته شد و سلجوقیان رهبری جهان اسلام را به‌دست گرفتند.

آلپ ارسلان در نبرد ملازگرد، امپراتوری بیزانس را شکست داد و آن‌ها را از آسیای صغیر بیرون راند.

ملکشاه یکم در سومین پایتخت سلجوقیان، اصفهان، بر تخت نشست و امپراتوری سلجوقی را به اوج خود رساند.

مرگ سلطان ملکشاه و تسلط سلجوقیان از شرق تا ماورالنهر و از غرب تا دریای مدیترانه.

محمود دوم آخرین سلطان امپراتوری سلجوقی بر تخت نشست.

مرگ سلطان سنجر و سقوط سلجوقیان خراسان.

شکست طغرل سوم از سلطان تکش خوارزمشاه و انقراض دودمان سلجوقی.

حکومت غوریان

زمان حکومت (میلادی):1148 - 1215 (542 - 611 ه.ق)

مدت زمان حکومت:69 سال

بنیانگذار :قطب الدین محمد. غور ناحیه‌ای کوهستانی و وسیع بین هرات و غزنه با مرکزیت شهر فیروزکوه بوده است.
مورخین نسب غوریان را به ضحاک تازی می‌سازنند که وقتی فریدون بر او پیروز شد طایفه‌ای از اولاد او به غور گریختند و قلعه‌های مستحکمی بنا کردند و حکومت غور در اولاد ضحاک موروثی شد. غور در سال ۳۱ ه‌.ق در عهد خلافت عثمان و یا طبق قول جوزجانی در عهد خلافت حضرت علی (علیه‌السّلام) فتح شد و شنسب از دست حضرت علی عهد و لواء حکومت غور را دریافت داشت لذا به آنان، آل شنسب هم می‌گویند.
در ابتدا حکومت غوریان به منطقه غور محدود می‌شد.آنان با حاکمان اموی مخالفت بودند لذا در قیام ابومسلم و دعوت عباسیان حضور داشتند.بعدها در دورۀ‌ هارون الرشید امیر نجفی نهاران از او عهد و لواء گرفت.غوریان در دورۀ محمود غزنوی شروع به افزایش متصرفات خود کرده به مرور بر خراسان، غزنه، بامیان و هند مسلط شده امارت خود را به سلطنت تبدیل کردند.
غوريان سلسله‌اى از امیران محلى ايرانى بودند كه در سرزمين غور فرمانروایی مستقل داشتند و از سال 543 ﻫ ق با تسلط بر غزنه (غزنین) و شهرهای اطراف حکومتی توانا و مستقل تشکیل دادند. این سلسله در 612 ﻫ ق به‌دست خوارزمشاهیان برافتاد. سرزمين غور ميان هرات و شمال غربى غزنه و تخارستان (در مسير بالاى آمودريا) قرار داشت كه امروزه بخشی از افغانستان است. غوریان را آل شَنْسَب یا شنسبانیان نیز نامیده‌اند.

حکومت خوارزمشاهیان

زمان حکومت (میلادی):1077 - 1231 (470 - 628 ه.ق)

مدت زمان حکومت:158 سال

بنیانگذار :انوشتکین غرجه.

امپراتوری خوارزمشاهی (در منابع غربی) یا خوارزمشاهیان، یک امپراتوری تُرک‌نژاد با فرهنگ ترکی-ایرانی و سنی مذهب بودند که مملوکان آن را بنا نهادند. این دولت از ۱۰۷۷ تا ۱۲۳۱ میلادی؛ به مدت ۱۵۴ سال بر ایران و آسیای میانه حاکم بود.

خوارزمشاهیان یکی از حکومت های پهناور ایران بودند که قبل از تشکیل حکومت زیر سایه ی سلجوقیان بودند بعد از ضعیف شدن سلجوقیان این حکومت را شکسته داده و حکومت خوارزمشاهیان را به وجود آوردند سرانجام این حکومت از مغول ها شکست خوردند و از بین رفتند.

این حکومت به دلیل این که در جنوب دریاچه آرال ناحیه خوارزم فرمانروایی می کردند خوارزمشاهیان نام گرفتند.

حکومت ایلخانیان

زمان حکومت (میلادی):1256 - 1335 (654 - 736 ه.ق)

ایلخانان دودمانی از فرمانروایان مغول و از نسل چنگیز خان بودند که برای دوره‌ای نزدیک به ۸۰ سال بر پهنه وسیعی از آسیای غربی و مرکزی به مرکزیت آذربایجان ایران فرمانروایی می‌کردند.

بنیان‌گذار امپراتوری ایلخانی، هولاکو خان بود که از جانب برادرش منگوقاآن، مأمور تکمیل فتوحات مغول در ایران و مطیع یا نابود کردن خلافت عباسی در بغداد شد. او مأموریت‌های خود را با موفقیت به پایان رساند؛ بااین‌حال با مرگ منگوقاآن و به‌دنبال تقسیم امپراتوری مغول در ایران ماندگار شد و دودمان خود را پایه‌گذاری کرد. از زمان غازان خان، ایلخانان رسماً اسلام آوردند و سنت‌های مغولی نیاکان خود را با سنت‌های ایرانی و اسلامی ادغام کردند. طی یک روند بومی‌سازی، مغولان با اقوام ساکن ایران، به‌ویژه ترک‌ها درآمیختند. آذربایجان، جنوب ایران و حتی بغداد در دوره فرمانروایی ایلخانان از رونق و شکوفایی قابل توجه‌ای برخوردار بودند. بااین‌حال خراسان و جزیره هیچگاه به آبادانی پیش از آغاز تهاجمات مغولان بازنگشتند.

حکومت ایلخانان مغول در درازمدت بر نهادهای سیاسی ایران تأثیر گذاشت و با از میان برداشتن خلافت عباسی و ایجاد دولت یکپارچه با مرزهای مطابق با مرزهای پیشین شاهنشاهی ساسانی، به‌صورت غیرمستقیم به جان گرفتن ایده ایران‌شهر و بازسازی ایرانی یکپارچه در دوره صفوی کمک کرد.

هلاکوخان مغول به امر خان بزرگ مغول منگو قاآن در سال ۶۵۱ به ایران لشکر کشید. از اهداف یورش هلاکو به ایران، از میان بردن قلعه‌های اسماعیلیه و خلافت عباسی بود. اسماعیلیان در سال ۶۵۴ به طور کامل از ایلخانان شکست خوردند. هلاکو در سال ۶۵۶ با تصرف بغداد خلافت عباسی را از میان برداشت و آخرین خلیفه عباسی را به قتل رساند.[۱] با اینکه مغولان بخش‌های زیادی از شام را به تصرف در آوردند و دمشق را در سال ۶۵۷ تصرف کردند، از دست‌یابی به سواحل مدیترانه باز ماندند و در مسیر فتوحات خود به سوی مصر، با حکومت ممالیک روبرو شدند و در سال ۶۵۸ هجری در نبرد عین جالوت از ممالیک مصر شکست خوردند.[۲] از آن پس تا مدت‌ها مبارزه با ممالیک برای دست‌یابی به مصر بخشی از برنامه نظامی ایلخانان را تشکیل می‌داد.

هلاکوخان مغول به امر خان بزرگ مغول منگو قاآن در سال ۶۵۱ به ایران لشکر کشید. از اهداف یورش هلاکو به ایران، از میان بردن قلعه‌های اسماعیلیه و خلافت عباسی بود. اسماعیلیان در سال ۶۵۴ به طور کامل از ایلخانان شکست خوردند. هلاکو در سال ۶۵۶ با تصرف بغداد خلافت عباسی را از میان برداشت و آخرین خلیفه عباسی را به قتل رساند.[۱] با اینکه مغولان بخش‌های زیادی از شام را به تصرف در آوردند و دمشق را در سال ۶۵۷ تصرف کردند، از دست‌یابی به سواحل مدیترانه باز ماندند و در مسیر فتوحات خود به سوی مصر، با حکومت ممالیک روبرو شدند و در سال ۶۵۸ هجری در نبرد عین جالوت از ممالیک مصر شکست خوردند. از آن پس تا مدت‌ها مبارزه با ممالیک برای دست‌یابی به مصر بخشی از برنامه نظامی ایلخانان را تشکیل می‌داد.

پس مرگ آخرین ایلخان مغول یعنی ابوسعید ، ایران بار دیگر دچار هرج و مرج ، آشوب ، جنگ ، قتل و غارت بی حساب شد . ایران یکپارچگی و اتحاد سیاسی خود را از دست داد . حاکمان محلی و سرداران مغول و غیر مغول هرکدام بر بخش هایی از ایران مسلط شدند و با یکدیگر به رقابت و ستیز پرداختند.

دوران حکومت ایلخانان ( فرزندان چنگیزخان مغول ) در ایران از سال ۶۵۴ ه‍. ق با نظم و انضباط آغاز شد، اما در بی نظمی تا ۷۵۰ ه‍. ق پایان یافت. در پایان حکومت ایلخانان ( دوران ضعف آنان ) ، ایران شاهد ملوک الطوایفی در عرصه حکومت و نهضت های انقلابی ضد ایلخانان نظیر سربداران بود.

ملوک‌الطوایفی به معنای فرمانروایی مالکین بزرگ و سران هر منطقه بر رعایا است که به نوعی فئودالیسم (ارباب رعیتی) می‌باشد ، همچنین ملوک الطوایفی شباهاتی هم به نظام فدرال دارد ، به طور ساده میتوان گفت: شبه فدرال است.

حکومت چوپانیان

زمان حکومت (میلادی):1335 - 1357 (736 - 759 ه.ق)

مدت زمان حکومت:23 سال

بنیانگذار :شیخ حسن چوپانی.

چوپانیان یا آل چوپان دودمانی بودند که طی سده هشتم (۷۳۸–۷۵۸ق) یا سده چهاردهم میلادی در قسمتی از ایران حکومت کردند. آنها در ابتدا تحت فرمان ایلخانان خدمت کردند، پس از سقوط ایلخانان، مستقلاً کنترل بخش هایی از ایران را به دست گرفتند و پایتخت حکومتشان در شهر تبریز واقع در استان آذربایجان شرقی قرار داشت.[۲]

این دودمان سلسله‌ای از امرا بود که پس از درگذشت ابوسعید بهادرخان آخرین ایلخان در قسمتی از ایران حکومت کرد. مؤسس آن امیر بابا خان چوپانی پسر بزرگ‌تر امیر تیمورتاش بن امیر چوپان سلدوز است و پس از او برادر کوچک‌ترش امیر مظلوم چوپانی حکومت کرد. پادشاهان خاندان چوپانی منحصر به همین دو تن است.

چوپانیان از خانواده مغول بودند که در قرن ۱۴ میلادی به شهرت رسیدند. در آغاز زیر نظر ایلخانیان حکومت می‌کردند ولی پس از سرنگونی آن‌ها، تقریباً همگی سرزمین‌های آنان را زیر کنترل درآوردند. چوپانیان آذربایجان را پایگاه قدرت خود قرار دادند؛ تا زمانی که جلایریان در بغداد به قدرت رسیدند.

حکومت مظفریان

زمان حکومت (میلادی):1335 - 1393 (736 - 796 ه.ق)

مدت زمان حکومت:60 سال

بنیانگذار :مبارزدالدین محمد.

پآل مظفر یا مظفریان سلسله‌ای از پادشاهان ایرانی که در قرن هشتم هجری، در فاصله میان حملهٔ مغول تا یورش تیمور، عمدتاً در جنوب ایران، بر یزد و کرمان، فارس، اصفهان و خوزستان فرمانروا بودند و مرکز حکومت آنان شیراز بود.[۲] مظفریان مدتی هم بر سراسر ایران بزرگ به جز خراسان حکومت کردند.

پس از سلطان ابوسعید و با پایان فرمانروایی ایلخانان مغول، امیر مبارزالدین به فکر استقلال و کشورگشایی افتاد. او در سال ۷۴۱ کرمان و در ۷۵۴ شیراز را به متصرفات خود افزود و ابواسحاق اینجو، فرمانروای شیراز، را کشت. یکی از غزلهای مشهور حافظ در سوگ ابو اسحاق سروده شده‌است.

آلِ مُظَفّر، سلسله‌ای از پادشاهان محلی ایران که در سدۀ ۸ ق / ۱۴ م (۷۱۸-۷۹۵ ق / ۱۳۱۸-۱۳۹۳ م) بر بخشهایی از ایران شامل یزد، فارس، اصفهان، کرمان و گاه آذربایجان، فرمانروایی داشتند و سرانجام به دست امیر تیمور گورکان برافکنده شدند.

حکومت جلایریان

زمان حکومت (میلادی):1336- 1432 (737 - 835 ه.ق)

مدت زمان حکومت:98 سال

بنیانگذار :شیخ حسن بزرگ.

آل‌جلایر، جلایریان، سلسلهٔ ایلکا یا ایلکانیان دودمانی پارسی‌مآبو مغول‌نژاد بودند که از ۷۳۶ قمری (۱۳۳۵ میلادی) تا ۸۳۵ قمری (۱۴۳۲ میلادی) بر بخش‌هایی از ایران و عراق امروزی (عراق عرب و عراق عجم) تسلط داشتند.جلایریان عمدتاً ترکیزه یا حداقل تُرک‌زبان شده بودند و عناصر تُرکی را در عراقِ عرب با بنیادی محکم ترسیم نمودند، بنابراین زبان ترکی به زبان رایج پس از زبان عربی تبدیل شد.

این سلسله با قدرت‌یابی شیخ حسن بزرگ در بغداد به سال ۷۴۰ق/۱۳۴۰م آغاز شد.[۱۱] دوره اوج حکمرانی آل جلایر مقارن است با دوران حکومت شیخ اویس و با مرگش دوره زوال این سلسله آغاز می‌شود که مقارن است با حملات تیمور به ایران و بین‌النهرین و اوج‌گیری ترکمانان قراقویونلو.

حکومت سربداران

زمان حکومت (میلادی):1337 - 1376 (738 - 778 ه.ق)

مدت زمان حکومت:40 سال

بنیانگذار :عبدالرزاق باشتینی.

سربداران نام سلسله و جنبشی ایرانی‌تبار و فارسی‌زبان ایران در سده هشتم هجری خورشیدی در ایران بود که به یکصد و بیست سال چیرگی مغول‌ها بر ایران پایان دادند، سربداران نام جنبشی مردمی در روستای باشتین و سبزوار خراسان بود که علیه ستم و تعدی فرمان‌روایان مغول و عاملان آنان با شعار «سر به دار می‌دهیم تن به ذلت نمی‌دهیم» ایجاد شد. تلاش و پیگیری رهبران این قیام به تشکیل یک حکومت مستقل ملی و شیعه‌مذهب ایرانی در خراسان انجامید. مهم‌ترین ویژگی‌های این حکومت تنفر و انزجار از عناصر مغولی و تثبیت ایدئولوژی تشیع دوازده‌امامی بود.[۱] رهبر مذهبی سلسله سربداران شیخ حسن جوری و مهم‌ترین رهبر سیاسی این سلسله سلطان وجیه الدین مسعود بود.

بالاخره عامل اصلی زوال و فروپاشی جنبش سربداران،‌ ریشه در روح پرآشوب آن زمان دارد؛ زیرا ملوک طوایف، برای کسب قدرت به جان هم افتاده بودند و هر یک در صحنه سیاست کلنجار می‌رفتند و ضمناً باعث تضعیف یکدیگر می‌شدند تا این‌که یکی از ستمکاران تاریخ به نام تیمور لنگ، سربرآورد و همه این سلسله‌های محلی را سر به دار کرد.

حکومت تیموریان

زمان حکومت (میلادی):1370 - 1507 (772 - 912 ه.ق)

مدت زمان حکومت:140 سال

بنیانگذار :تیمور لنگ.

تیموریان یا آل تیمور فرزندان تیمور لنگ یکی از فرماندهان مغول که بعد از تضعیف کامل ایلخانان به ایران حمله کرد. این فرد که داماد حاکم سمرقند بود و خود را از نسل چنگیز می دانست هنگامی که ایلخانان تضعیف شدند، از این موقعیت استفاده کرد و به حکومت ایلخانان حمله و ایران را تصرف کرد.

حکومت تیموریان در ایران با نابودی حکومت سربداران شروع شد و با ظهور حکومت صفویان از میان رفت و ۱۲۸ سال طول کشید.

حکومت تیموریان توسط تیمور لنگ بنا شد. این حکومت بسیار قدرتمند بود، زیرا تیمور حاکمی مقتدر بود، اما پس از مرگ او مشکلات زیادی در این حکومت به وجود آمد.

امپراتوری تیموری (۸۸۵–۷۴۹ ش/ ۱۵۰۶–۱۳۷۰م) یک امپراتوری ترکی-مغولی[۷] با فرهنگ ترکی-ایرانی بود.[۸][۹] بنیان‌گذار این دودمان امیر تیمور بود که ادعا می‌کرد نسبش به چنگیز خان می‌رسد و در قبیلهٔ ترکی-مغولی برلاس به‌دنیا آمد. تیمور قلمرویی گسترده و دولتی سترگ ایجاد کرد و سرزمین ماوراءالنهر را به اهمیتی رساند که تا آن زمان هیچگاه بدان پایه نرسیده بود. او مرزهای خود را نخست در سرتاسر آسیای میانه و سپس سراسر ماوراءالنهر و خراسان، ایران و بخش‌هایی از امپراتوری عثمانی و هندوستان گسترش داد. از آنجایی که فتوحات تیمور بیشتر تا اینکه تسخیر و سلطه باشد، جنبهٔ یورش و هجوم داشت، اغلب این مناطق پس از درگذشت امیر تیمور از تصرف تیموریان خارج شد. با این حال جانشینان تیمور تا اواخر قرن پانزدهم میلادی بر بخش‌های وسیعی از شرق ایران شامل خراسان بزرگ و سیستان فرمانروایی داشتند.

تیمور در ۷۱۴ ه‍.ش/ ۱۳۳۵ م، در یک خانوادهٔ اشرافی از طایفه برلاس که از تاتارهای کوچ‌رو بودند[۱۱][۱۲] دیده به جهان گشود. تیمور خیلی زود در سوارکاری و تیراندازی مهارت یافت. پدرش تراغای، از جنگجویان برلاس بود که طایفه‌اش در این نواحی از قدرت و نفوذ محلی برخوردار بودند.

تیمور پس از ۳۶ سال سلطنت و بر جا گذاشتن قلمروی گسترده، در ۸۰۷ در اُترار درگذشت‌. از وی ۳۱ پسر، نوه، نبیره و نبیره‌زاده باقی ماند.

از فرزندان ذکور وی، عمرشیخ و جهانگیر در زمان حیات تیمور درگذشتند و میرانشاه و شاهرخ چون مورد توجه پدر نبودند، به جانشینی انتخاب نشدند.

و تیمور، پیرمحمدِ جهانگیر را که در آن زمان والی کابل بود، به جانشینی خود بر گزید

تیمور گورکانی یکی از فاتحان مشهور در تاریخ است که بخش وسیعی از آسیا را فتح کرد و امپراتوری تیموری را بنیان گذاشت و او خود را از خاندان چنگیز می دانست و تیمور در بی رحمی و خونریزی دست کمی از چنگیز خان مغول نداشت .

حکومت قراقویونلو

زمان حکومت (میلادی):1406 - 1468 (809 - 873 ه.ق)

مدت زمان حکومت:64 سال

بنیانگذار :قرامحمد.

قره‌قویونلو یا قراقویونلو (به ترکی آذربایجانی: Qaraqoyunlular) دودمانی از حاکمان ترکمان و مسلمان بود که نزدیک به صد سال (از ۷۸۰ تا ۸۷۴ ه‍.ق) بر آذربایجان، شرق آناتولی و قفقاز حکمرانی کردند.[۱] خانوادهٔ حاکم قراقویونلو از قبیلهٔ ییوا، به ویژه ایل بهارلو بودند.[۲] آن‌ها از طوایفی بودند که هنگام حملهٔ مغول مساکن خود را حوالی دریاچهٔ خوارزم ترک کرده، به ایران آمدند و هر طایفه از آنان در جایی استقرار یافتند. هنگامی که دولت ایلخانان مغول منقرض شد، ترکمانان هم مانند سایر طوایف ترک از فرصت استفاده کرده صاحب قدرت شدند. این قبیله در شمال‌شرقی دریاچهٔ وان با مرکزیت ارچیش به قدرت رسیدند.

قراقویونلو واژه‌ای زبان‌های ترکی (مرکب از: قره + قویون + لو) و به معنی «صاحبان گوسفندهای سیاه» است.[۳] این واژه بسته به لهجهٔ محلی گوینده، قره‌قویونلو یا قاراقویونلو هم تلفظ و نوشته می‌شود.

ترکمن‌های قره‌قویونلو در ابتدا از حدود سال ۱۳۷۵ میلادی، زمانی که رهبر قبیله اصلی آنها بر موصل حکومت می‌کرد، دست‌نشاندگان حکومت جلایریان در بغداد و تبریز بودند. اما بر ضد جلایریان قیام کردند و با فتح تبریز توسط قرایوسف استقلال خود را از سلسله آل جلایر تأمین کردند.

در سال ۱۴۰۰، امپراتوری تیموری به رهبری تیمورلنگ، قره‌قویونلوها را شکست داد و قرایوسف به مصر گریخت و به سلطنت ممالیک پناه برد.

حکومت آق قویونلو

زمان حکومت (میلادی):1468 - 1582 (873 - 990 ه.ق)

مدت زمان حکومت:118 سال

بنیانگذار :قره عثمان.

آق‌قویونلو (به ترکی آذربایجانی: Ağqoyunlular) دودمانی ترکمان ایرانی‌مآب بودند که از سال ۱۴۶۰ تا ۱۵۰۱ میلادی بر بخش‌هایی ایران، عراق، آذربایجان، آناتولی و قفقاز فرمان راندند. بنیان‌گذار این دودمان قره عثمان بود که آق‌قویونلو‌ها را به یک قدرت محلی تبدیل کرد و اوزون حسن آن را به اوج خود رساند. این دودمان در سال ۱۵۱۴ میلادی و پس از مرگ سلطان مراد از میان رفت.

"آق‌قویونلوها" به معنای "دارندگان گوسفندان سفید " می‌باشد که تشکیل شده بودند از چند قبیله ترکمنی که در دیاربکر و شرق آناطولی (نواحی غربی آسیا) پس از دورۀ مغول در قرن چهاردهم میلادی بوجود آمدند و تا سال ۱۵۰۲ میلادی ادامه داشتند.

آق‌قویونلو تیره‌ای از ایل ترکمان بایندر بودند. بایندر در فهرست اصلی قبایل بیست و چهارگانهٔ ترکان اُغوز مندرج در جامع‌التواریخ آورده شده‌است. حال آنکه در کتاب دده قورقود بایندر نام یکی از حکام اغوز است.بیشترین گزارش و اطلاعات دربارهٔ خاستگاه آق‌قویونلوها را ابوبکر طهرانی، قاضی و منشی اوزون حسن در کتاب دیار بکریه ارائه داده است.

حکومت مرعشیان

زمان حکومت (میلادی):1359 - 1582 (798 - 990 ه.ق)

مدت زمان حکومت:192 سال

بنیانگذار :قوام الدین بن عبدالله.

مرعشیان، مرعشیه سلسله ملوک قوامیه یا سربداران مازندران دودمانی شیعه بود که در قرن هشتم هجری در طبرستان حکومت می‌کرد.

سادات حسینی مرعشی که در سرزمین مازندران ساکن بودند، نسبشان به علی بن حسین می‌رسید. مؤسس دولت مرعشیان قوام‌الدین بن عبدالله نیز از حامیان و پیروان علما و رهبران سربداران بوده‌است. جنبش مرعشیان نیز بر این اساس در همهٔ زمینه‌ها از سربداران تأثیر پذیرفت.

قوام‌الدین، ملقب به میربزرگ، که از سادات مرعشی بود در ۷۶۰ هجری قمری مقارن ۱۳۵۹ میلادی، با قیام علیه چلاویان حکومت مرعشی را تأسیس کرد.

سادات مرعشی مذهب شیعه دوازده امامی را مذهب رسمی حکومت خود قرار دادند که این امر در کنار برخورد مناسب با مردم و دوری از خشونت‌گرایی و برقراری عدالت اجتماعی، از عوامل گسترش و همه‌گیری تشیع در طبرستان قلمداد شده است. برخی این حکومت را به لحاظ رویکردهای اجتماعی و ایدئولوژیکی، دنباله‌رو حکومت سربداران در خراسان دانسته‌اند.

مرعشیان در سال ۷۹۴ق، در برابر لشکرکشی امیر تیمور گورکانی به مازندران، شکست خوردند؛ اما پس از مرگ تیمور، دوباره حکومت برخی از مناطق طبرستان را به دست گرفتند؛ ولی نتوانستند قدرت سابق خود را احیا کنند و تا سال ۱۰۰۵ق به‌عنوان حکومت دست‌نشانده به حکمرانی پرداختند.

دوره زمانی حکومت مرعشیان از مهم‌ترین دوره‌های تاریخ تشیع در سده‌های میانی دانسته شده است. مرعشیان در انسجام ساختارهای اجتماعی جامعه ایران پس از یورش مغولان و همچنین در شکل‌گیری جنبش‌های شیعی چون آل کیا و صفویان تأثیرگذار بودند.

منابع

۱.↑ زرین کوب، عبدالحسین، روزگاران (تاریخ ایران از آغاز تا سقوط سلطنت پهلوی، تهران، انتشارات سخن، ۷۸، ج۲.

۲.↑ پارسا دوست، منوچهر، شاه اسماعیل اول، شرکت تهران، شرکت سهامی انتشار، چ اول ۷۵.

۳.↑ مشکور، جواد، تاریخ ایران زمین، تهران، انتشارات اشراقی، ۱۲۶۳، ص۲۶۰.

حکومت صفویان

زمان حکومت (میلادی):1501 - 1721 (907 - 1134 ه.ق)

مدت زمان حکومت:235 سال

بنیانگذار :شاه اسماعیل اول.

دودمان صفوی دودمانی ایرانی و شیعه مذهب بود که در سال‌های ۱۵۰۱ تا ۱۷۳۶ میلادی (۱۱۴۸–۹۰۷ ه‍.ق/۸۸۰–۱۱۱۴ ه‍.خ) به مدت ۲۳۵ سال بر ایران فرمانروایی کرد. شاهنشاهی صفوی را شاه اسماعیل یکم که در سال ۱۵۰۱م در تبریز تاجگذاری کرد بنیان گذاشت و آخرین شاه صفوی، شاه سلطان حسین بود که در سال ۱۷۲۲م از هوتکیان شکست خورد و بعداً نادرشاه در سال ۱۷۳۵م این دودمان را برانداخت.

دوره صفوی از مهم‌ترین ادوار تاریخ ایران به‌شمار می‌آید؛ چرا که با گذشت نهصد سال پس از نابودی شاهنشاهی ساسانی یک دولت متمرکز ایرانی توانست بر سراسر ایران آن روزگار فرمانروایی نماید. بعد از اسلام، حکومت‌های ایرانی مانند طاهریان، صفاریان، سامانیان، بوییان و زیاریان روی کار آمدند، اما هیچ‌کدام نتوانستند تمام ایران را زیر پوشش خود قرار دهند و میان تمام نواحی و مناطق جغرافیایی ایران در آن دوران یکپارچگی پدیدآورند.

از جنبه‌های ویژهٔ خاندان صفویه در دوران پس از اسلام ایران، رسیدن اصل و نسب و تبار آن‌ها به صوفیان است. این جنبهٔ تمایز پادشاهی صفویه سبب مقایسه آن‌ها با پادشاهی پیش از اسلام ساسانی می‌شود، دودمانی که پایه‌گذاران آن از ردهٔ موبدان زرتشتی بودند و دین زرتشتی را به عنوان دین رسمی کشور اعلام کردند.

بسیاری از جزئیاتِ اولیهٔ طریقت صفویه نامشخص است. یکی از نقاط عدم اطمینان، ماهیت دقیق اعتقادات مذهبی آنهاست. در اصل، به نظر می‌رسد که آنها اعتقادات اهل سنت داشتند، اما گفته می‌شود که در دوران خواجه علی، تحت تأثیر حامیان اصلی خود (قبایل ترکمن که به یک برند محبوب شیعیان پایبند بودند) به سمت مذهب شیعه گرایش پیدا کردند.

شواهد موجود نشان می‌دهند که این خانواده اصالتاً اهل کردستان بوده است و نیاکان آن‌ها در اصل ترکیبی از قومیت‌های کرد،ترک، گرجی و یونانی بوده‌اند.

آنچه مسلم به نظر می‌رسد این است که صفویان، بومیِ ایرانی بودند و به زبان ترکی آذری صحبت می‌کردند که در آذربایجان به کار می‌رفت. فقدانِ اطلاعاتِ موثقِ از آنجا ناشی می‌شود که صفویان پس از تأسیس دولت صفوی، عمداً اصل و نسبِ خود را جعل کردند. هدف اساسی آنها در ادعای اصل و نسب شیعی این بود که خود را از عثمانی‌ها متمایز کنند و آنها را قادر سازد تا همدردی همهٔ عناصر دگرگرا را جلب کنند.

برای این منظور، آنها به‌طور سیستماتیک هر مدرکی را که نشان می‌داد شیخ صفی‌الدین اردبیلی، مؤسس طریقت صفوی، شیعه نبوده (او احتمالاً سنی مذهب شافعی بوده است) را از بین بردند و برای اثباتِ اینکه صفویان، سید، یعنی از اولاد مستقیم پیامبر بودند، منابع را جعل کردند. آنها شجره‌نامهٔ مشکوکی ساختند که تبار خاندان صفوی را از هفتمین امامِ شیعهٔ دوازده‌امامی، موسی الکاظم، ردیابی می‌کرد؛ شجره‌نامه‌ای که منابع متأخر صفوی از آن به شدت پیروی می‌کنند.

تغییر مذهب ایرانیان از سنی به شیعه در این دوره به وقوع پیوست.

آخرین شاه صفوی، شاه سلطان حسین در سال ۱۷۲۲ از افغان‌ها شکست خورد و خود را تسلیم آنان کرد. از آن پس تا ۱۴ سال بعد، این دولت به‌طور اسمی برقرار بود؛ تا اینکه در سال ۱۷۳۶ میلادی توسط نادرشاه افشار از انحلال یافت.

فرمانروایی صفویان تمرکزگرا و مطلقه بود. روابط ایران و اروپا به دلیل دشمنی صفویه با عثمانی و بازرگانی ابریشم گسترش یافت و جنگ‌های مذهبی با عثمانیان و ازبک‌ها رخ داد.

ایران صفوی در زمینه‌های نظامی، فقه شیعه، هنر، (معماری، خوشنویسی و نقاشی) پیشرفت‌های قابل توجهی داشت. از سرداران دولت صفوی می‌توان از قرچغای خان، الله‌وردی خان گرجی و امام‌قلی خان نام برد. از فقهای آن دوران نیز می‌توان به حسین خوانساری، میرداماد، فیض کاشانی، شیخ بهایی، ملاصدرا، و محمدباقر مجلسی اشاره کرد. از هنرمندان دوره صفوی هم می‌توان از رضا عباسی، علیرضا عباسی، میرعماد حسنی و آقامیرک نام برد. همچنین از شاعران برجسته آن دوران می‌توان از وحشی بافقی، صائب تبریزی، محتشم کاشانی، میر رضی آرتیمانی و امیر پازواری یاد کرد.

حکومت افشاریان

زمان حکومت (میلادی):1738 - 1796 (1150 - 1210 ه.ق)

مدت زمان حکومت:60 سال

بنیانگذار :نادرشاه.

افشاریه سلسله‌ای ایرانی و ترک‌تبار بود که در میانه قرن هجدهم میلادی بر ایران حکومت می‌کرد. سلسله افشاریه را نادرشاه افشار با قتل اشرف افغان و کنار گذاشتن شاهان صفوی بنیان گذاشت.

در دوره حکومت نادر، ایران به بیشترین وسعت خود، از زمان ورود اسلام به ایران، دست یافت. نادرشاه توانست بخش‌های زیادی از ارمنستان، گرجستان، تاجیکستان، عراق، کویت، ترکیه و امارات متحده عربی دست پیدا کند. با مرگ نادر، قدرت امپراتوری افشاریه از هم پاشید و میان زندیان و دیگر خانات تقسیم شد. سرانجام آغامحمد خان قاجار خراسان را فتح کرد و بازماندگان نادر را از میان برداشت.

بنیان گذار سلسله پادشاهی افشاریه، نادر قلی از طایفه قرقلوی افشار است. این طایفه از قبایل قزلباش بودند که در روی کار آوردن صفویه نقش داشتند.

گروهی از ایل افشار را شاه اسماعیل صفوی (حک: ۹۰۷-۹۳۰ق.) به منطقه ابیورد و نساء در خراسان شمالی کوچاند.

نادر در ابیورد به خدمت حاکم آن شهر بابا علی بیگ پیوست و با شجاعت و کاردانی، اعتماد وی را به دست آورد و دختر او را به همسری گرفت و پس از مرگ پدر همسرش در سال ۱۱۳۶ق. جانشین وی شد.

در این هنگام، اصفهان به دست افغان‌ها سقوط کرده و شاه تهماسب دوم صفوی (حک: ۱۱۳۵-۱۱۴۵ق.) برای دستیابی به قدرت و با همراهی طایفه قاجار، عازم مشهد شده بود تا پس از سرکوب ملک محمود سیستانی، قصد اصفهان کند.
شاه تهماسب با دیدن شجاعت‌های نادر، با اعطای حکم حکمرانی ابیورد به وی موافقت کرد.

سپس او به عنوان سپهسالار تهماسب کارهایی کرد که شهرت بسزا به دست آورد و توانست سلسله‌ای جدید تاسیس کند. شکست ملک محمود سیستانی و تصرف مشهد در سال ۱۱۳۹ق.

و شکست دادن افغان‌ها در هرات در همان سال و نیز چیره شدن بر نیروهای اشرف افغان در سه نبرد مهم مهماندوست دامغان، سردره خوار در کوه‌های البرز و مورچه خورت و تصرف اصفهان به سال ۱۱۴۲ق. تهماسب را بر تخت سلطنت نشاند.

این اقدامات در کنار پیروزی بر عثمانی و بازپس گیری زمین‌های اشغال شده، شهرت و محبوبیت فراوان نادر را همراه داشت.
نادر که در پی بهانه‌ای برای برکناری تهماسب بود، شکست سخت او از عثمانی و واگذاری زمین‌های آزاده شده به آن‌ها را دستاویزی برای برکناری وی ساخت.

بدین ترتیب، واپسین حلقه تلاش‌های زنجیروار نادر برای انتقال قدرت از صفویه به افشاریه کامل شد. از این رو، نادر با گردآوری دانشوران، کارگزاران کشوری و لشکری و افراد با نفوذ سراسر ایران به سال ۱۱۴۸ق. در دشت مغان، با نقشه‌ای از پیش طراحی شده، با وضعیتی سلطنت ایران را پذیرفت و سلسله افشاریه را به پایتختی مشهد پایه گذاری کرد.

بیشتر دوران ۱۲ ساله حکومت نادر به جنگ‌های پیاپی با عثمانی و روسیه و کشورگشایی و لشکرکشی به سرزمین‌های گوناگون همچون قندهار و هند و تصرف دهلی، بخارا، خوارزم و داغستان و برخورد با شورش‌های داخلی

گذشت. فشارهای این دوران، وی را به نوعی بیماری روانی دچار ساخت. سال‌های آخر حکومت او دورانی لبریز از ستم و جنایت و خشونت فراوان حتی به نزدیکان وی بود.

سرانجام نادر به سال ۱۱۶۰ق. در شمال خراسان به دست گروهی از یاران خویش از پای درآمد.

پس از نادر، علیقلی خان معروف به عادل شاه (حک: ۱۶۰-۱۶۱ق.)، شاهرخ (حک: ۱۱۶۱-۱۲۱۰ق.)، میر محمد متولی (حک: حدود یک ماه) و نادر میرزا (حک: ۱۲۱۰-۱۲۱۸ق.) تنها بر بخش‌هایی کوچک از قلمرو نادر حکم راندند و نتوانستند بر مشکلات گوناگون و رقیبان قدرتمند خویش همانند زندیه و قاجاریه چیره گردند. سرانجام به سال ۱۲۱۸ق. با دستگیری و اعدام نادر میرزا به دست فتحعلی شاه قاجار بساط این سلسله برچیده شد.

برآمدن افشاریه امیدهایی فراوان برای ایرانیان همراه داشت. تلاش‌های نادر رهاوردهایی چون کوتاه کردن دست افغان‌ها از ایران، تثبیت مرزها و عقب راندن همسایگان متجاوز، بهبود اوضاع اقتصادی، و نجات کشور از هرج و مرج برآمده از انحطاط صفوی را در بر داشت و آینده‌ای روشن برای ایران ترسیم کرد.

سلسله پادشاهان ایران از زندیه  تا پایان پهلوی

حکومت زندیان

زمان حکومت (میلادی):1750 - 1794 (1163 - 1208 ه.ق)

مدت زمان حکومت:45 سال

بنیانگذار :کریم خان زند.

نام حکومت قاجار

زمان حکومت (میلادی):1796- 1925 (1150 - 1343 ه.ق)

مدت زمان حکومت:193 سال

بنیانگذار :آقامحمد خان.

نام حکومت پهلوی

زمان حکومت (میلادی):1925 - 1979 (1343 - 1399 ه.ق)

مدت زمان حکومت:55 سال

بنیانگذار :رضاشاه.

نام حکومت جمهوری اسلامی

زمان حکومت (میلادی):1979 - (1399 - ه.ق)

مدت زمان حکومت:--- سال

بنیانگذار :امام خمینی (ره)

IRAN-map.jpg

زندیان :

زندیان یا زندیه (۱۱۲۹–۱۱۷۴ ه‍.ش) نام یکی از سلسله‌های ایرانی بود که پس از فروپاشی شاهنشاهی افشاریان و تا برآمدن دودمان قاجار به درازای ۴۶ سال در ایران حکومت کردند. زندها لر تبار بودند. این سلسله به سردمداری کریم‌خان زند در سال ۱۱۶۳ هجری قمری در ایران به قدرت رسید. کریم‌خان، ایلخان طایفه زند بود. پدرش «ایناخ خان» نیز ایلخان بوده‌است.

کریم‌خان در آغاز یکی از سرلشکران سپاه نادرشاه افشار بود که پس از مرگ نادر با همراهانش بازگشت. او فردی دانا و مدبر بود. او خود را وکیل الرعایا نامید و از داشتن لقب شاه پرهیز کرد.

او به‌طور موقت، شهر ملایر را پایتخت و مقر فرماندهی خود نمود توانست بر تمام ایران مسلط شود و سپس شهر شیراز را پایتخت خود گردانید. ارگ کریم‌خان، بازار وکیل، حمام وکیل و مسجد وکیل در شهر شیراز از جمله بناهایی هستند که از دوران حکومت وی به یادگار مانده‌است

کریم‌خان زند (۱۱۹۳ – ۱۱۶۳ ه‍.ق) توانست پس از فروپاشی حکومت نادرشاه افشار، تمام بخش‌های مرکزی، شمالی، غربی و جنوبی ایران را تحت حکومت خود درآورد. همچنین برادر وی، صادق‌خان زند نیز موفق شد در سال ۱۱۸۹ ق. بصره را از امپراتوری عثمانی جدا کرده و به ایران پیوست نماید و از این طریق نفوذ ایران را بر سراسر اروندرود، بحرین و جزایر جنوبی خلیج فارس مسلم گرداند.

طایفه زند از قوم لر هستند و به‌مدت ۴۶ سال بر ایران حکومت کردند.

حاکمان سلسله زندیه گرچه قيام كريمخان زند از سال ۱۱۶۳ هجري قمري آغاز شد و همين تاريخ نيز به عنوان تاريخ تأسيس سلسله زندیه در تواريخ به حساب آمده است ولي، بطوريكه بعد خواهد آمد.

فرمانروائي مستقل و بلا منازع كريمخان زند در حقيقت از سال ۱۱۷۹ هجري قمري كه همه دشمنان سر سخت داخلي خود را یکايك مغلوب كرد،.

در طول مدت ۴۶ سالي كه افراد سلسله زندیه در ايران فعاليتي داشتند ۸ نفر باين ترتيب بر منصرفات زنديه حكومت كردند.

كريم خان زند زكي خان .

برادر كريم خان(۱۰۰ روز).

ابوالفتح خان پسر كريم خان (۷۰ روز).

صادق خان برادر كريم خان(۱۶ ماه) .

عليمردان خان خواهرزاده زكيخان (۵ سال) .

جعفر خان فرزند صادق خان (۳ سال).

صيد مراد خان لطفعلي خان پسر جعفر خان (۶ سال) .

شايد در تاريخ سلسله سلطنتي ايران، طول مدت زمامداري سلسه زندیه از همه كمتر باشد زيرا اين سلسله نيز مانند سلسله افشاريه، بعد از مرگ سر سلسله آن به سرعت شيرازه امورش از هم پاشيد و جانشينان كريم خان كه هيچكدام لياقت و بينش سياسي و جنگي خان بزرگ زند را نداشتند، هر يك مدت كوتاهي بر تخت نشستند و برخاستند تا توسط آغا محمد خان قاجار بكلي منقرض شدند.

لطفعلی‌خان زند (۱۱۸۳ ه‍.ق. – ۱۲۰۹ ه‍.ق.) یا لطفعلی‌شاه زند نهمین و آخرین فرمانروای زند بود که بین سال‌های ۱۲۰۳ تا ۱۲۰۹ ه‍.ق. به مدت شش سال در ایران حکومت کرد.

او فرزند جعفرخان زند، نوه صادق‌خان زند و نوه برادری کریم‌خان زند، بنیان‌گذار سلسله زندیان، بود. بیشتر دوران حکومت لطفعلی‌خان در نبرد با رقیب نیرومندش آغامحمدخان قاجار سپری شد و در نهایت پس از شکست در برابر خان قاجار اسیر و سپس کشته شد

منابع

  • جونز، هارفورد (۱۳۵۶). آخرین روزهای لطفعلی‌خان زند. ترجمهٔ هما ناطق. نشر امیرکبیر.

  • پاکروان، امینه (۱۳۴۸). آغامحمدخان قاجار. ترجمهٔ جهانگیر افکاری. زوار.

  • دانش، سیاوش (۱۳۴۷). ابراهیم کلانتر. چاپخانه وحید.

  • شمیم، علی اصغر (۱۳۴۲). ایران در دوره سلطنت قاجار. تهران: انتشارات بهزاد.

  • پری، جان (۱۳۹۳). «ایران در عصر خاندان زند». تاریخ جامع ایران. ۱۱. تهران: مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی.

  • وزیری کرمانی، احمدعلی‌خان. تاریخ کرمان. به کوشش محمدابراهیم باستانی پاریزی. انتشارات علمی.

دودمان قاجار یا سلسلهٔ قاجار یا قاجاریان نام دودمانی تُرک تَبار است که از حدود سال ۱۱۷۵ تا ۱۳۰۴ بر ایران قاجاری به مدت حدود صد و سی (۱۳۰) سال فرمان راندند.

بنیان‌گذار این سلسله آقامحمدخان قاجار است. سردودمان قاجاریه مربوط به یکی از طایفه‌های ترک اغوز به نام ایل قاجار بود که بر اثر یورش مغول از آسیای مرکزی به ایران مهاجرت کردند. آنان ابتدا در پیرامون ارمنستان ساکن شدند. ایل قاجار به دلیل کمک‌های بزرگی که به دربار صفوی می‌نمود، قدرت بیشتری یافت.

شاه عباس بزرگ یک دسته از آنان را در استرآباد (گرگان امروزی) ساکن کرد.

شاهان ایران از سلسله قاجار است. در مجموع هفت شاه از این سلسله به مدت ۱۲۹ سال بر ممالک محروسه ایران سلطنت کردند.

نخستین شاه قاجاری ایران آغامحمدخان بود که به سال ۱۷۹۶ م. (نوروز ۱۱۷۵ ه‍.ش) تاج بر سر گذاشت. او که فرزندی نداشت، حکومت را به برادرزاده‌اش که با نام فتحعلی‌شاه سلطنت کرد، سپرد.

پس از فتحعلی‌شاه، ۵ پادشاه دیگر از این سلسله بر ایران حکومت کردند تا اینکه مجلس شورای ملی ایران در ۱۹۲۵ م. (۱۳۰۴ ه‍.ش) رای به عزل احمدشاه داد.[۱]

قاجارها ریشه در ایل قوانلو قاجار داشتند. این ایل یکی از هفت قبیله ترکمانی بود که طوایف قزلباش را شکل می‌دادند و در به سلطنت رساندن شاه اسماعیل یکم اثرگذار بودند.

بعدها با سقوط اصفهان نقش قاجارها در مناسبات سیاسی ایران افزایش پیدا کرد و محمدحسن‌خان قاجار در آشوب‌های پس از قتل نادرشاه بر بخش‌های بزرگی از کشور چیره شد اما کریم‌خان زند او را شکست داد و فرزندش آغامحمدخان را به اسارت برد. بعد از مرگ کریم‌خان،

آغامحمدخان از شیراز گریخت و خود را به ولایت اجدادی‌اش مازندران رساند. او میان قبایل قاجار اتحادی ایجاد کرد و در مجموعه‌ای از جنگ‌های طولانی، بر تمام ایران چیره شد و یکپارچگی ملی آن کشور را احیا کرد.

او توسط عادل‌شاه اخته شده بود.و فرزندی نداشت؛ نتیجتاً برادرزاده خود فتحعلی را به ولایتعهدی انتخاب کرد که پس قتل آغامحمدخان در ۱۷۹۷ م. (۱۲۱۱ ه‍.ق) به سلطنت رسید.

دوره فتحعلی‌شاه شاهد تحکیم پایه‌های دولت نوین ایران، گسترش مناسبات اداری با اروپایی‌ها و دو جنگ با روسیه بود؛ جنگ با روس‌ها منجر به عهدنامه‌های گلستان و ترکمنچای و از دست رفتن بخش‌های عظیمی از سرزمین‌های شمال‌غربی ایران شد.

فتحعلی‌شاه ۳۷ سال حکومت کرد و از آنجا که ولیعهد و پسرش عباس میرزا پیش از او درگذشته بود، نوه خود محمد میرزا را جانشین خود کرد.

محمدشاه یک درویش بود و به همراه صدراعظمش حاجی میرزا آقاسی سرسختانه با روحانیون شیعه درگیر شد. او همچنین تلاش کرد حاکمیت ایران بر هرات را از نو برقرار کند، اما انگلستان با اشغال نظامی جزیره خارک و تهدید به جنگ تمام عیار، او را مجبور کرد به تهران عقب‌نشینی کند.

محمدشاه در ۱۸۴۸ م. (۱۲۶۴ ه‍.ق) به دلیل بیماری درگذشت و پسرش ناصرالدین‌میرزا پادشاه شد. این آغازی بر یک دوره سلطنت طولانی به مدت ۵۰ سال بود که در نهایت با ترور او توسط میرزا رضا کرمانی به اتمام رسید.

ناصرالدین‌شاه نیز مانند پدرش سعی کرد هرات را به سلطه ایران بازگرداند که این مرتبه انگلیس مستقیماً به ایران اعلان جنگ داد که سبب چشم‌پوشی دائمی شاه از آن شهر گردید.

عهد ناصری ضمناً شاهد تغییرات اجتماعی در ایران بنا به دلایلی چون گسترش رابطه با اروپاییان بود. پس از ناصرالدین‌شاه، پادشاهی به مظفرالدین‌شاه که ۴۰ سال ولیعهد بود، سپرده شد.

مهم‌ترین اتفاق در دوره مظفری امضای فرمان مشروطیت و تدوین قانون اساسی بود. شاه ۱۰ روز پس از امضای قانون اساسی درگذشت و پسرش، تحت عنوان محمدعلی‌شاه، به سلطنت رسید. او سعی کرد پادشاهی مطلقه را مجدداً در ایران برپا کند که با فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان ناکام ماند و مجبور به استعفا شد. پس از او پسرش احمد میرزا پادشاه شد.

در دوره احمدشاه جنگ جهانی اول روی داد که از نتایجش اشغال کشور بی‌طرف ایران و یک قحطی بزرگ در پیامد آن بود. سرانجام با افزایش قدرت رضاخان، مجلس شورای ملی در نهم آبان ۱۳۰۴ ه‍.ش رای به خلع احمدشاه و سلسله قاجار داد.

جدول اسامي پادشاهان قاجار و تاريخ سلطنت و وفات آنان.

زمان حکومت شاهان قاجار

اعداد سال خورشیدی را نشان می‌دهند:

(۱) آقامحمدخان: ۱۱۶۱ تا ۱۱۷۶ (۱۵ سال)

(۲) فتحعلی‌شاه: ۱۱۷۶ تا ۱۲۱۳ (۳۷ سال)

(۳) محمدشاه: ۱۲۱۳ تا ۱۲۲۷ (۱۴ سال)

(۴) ناصرالدین‌شاه: ۱۲۲۷ تا ۱۲۷۵ (۴۸ سال)

(۵) مظفرالدین‌شاه: ۱۲۷۵ تا ۱۲۸۵ (۱۰ سال)

(۶) محمدعلی‌شاه: ۱۲۸۵ تا ۱۲۸۸ (۳ سال)

(۷) احمدشاه: ۱۲۸۸ تا ۱۳۰۴ (۱۶ سال)

تاریخ ایرانی: تمامیت ارضی کشور ایران، در واپسین سال‌های حکومت قاجار، حال بیمار رو به احتضاری را داشت که فاصله نفس‌های به شماره‌افتاده‌اش، وکیل‌المله‌ها را در قامت طبیبانی بر بالین، سخت دست‌پاچه کرده بود. مشکلات بی‌شمار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، شکل‌گیری کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و نیز گردنکشی‌هایی که در نقاط مختلف مملکت علیه حکومت مرکزی صورت می‌گرفت، ناامنی در مرز‌ها و دخالت دولت‌های روسیه و انگلیس در امور داخلی ایران، پایه‌های حکومت قاجار را آنچنان متزلزل کرده بود که برای نمایندگان مشروطه‌خواه مجلس ایران، چاره‌ای جز معامله دستاوردهای مشروطه با حکومتی مطلق که بتواند تمامیت ارضی ایران را حفظ کند باقی نماند. سر کشیدن جام زهر انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی توسط نمایندگان مجلس، اگرچه همواره توسط تاریخ‌نگاری رسمی مورد سرزنش واقع شده اما شاید در مقام انصاف باید قدری از نگاه آرمان‌گرایانه فاصله گرفت و از درون گود به ماجرا نگاه کرد. بدون تردید نقاط ابهام و پرسش‌های بی‌شماری درباره این مقطع حساس تاریخ معاصر ایران وجود دارد؛ پرسش‌هایی که بدون پس زدن سوگیری‌های رایج، پاسخی جز‌‌ همان سناریوی نخ‌نماشده و همیشگی دست‌های پشت پرده را در بر نخواهد داشت.

خلع احمدشاه قاجار از سلطنت و پایان دوره قاجار

در روزهای پایانی فروردین ۱۲۹۳ دولت ایران موضوع استقراض از کشورهای خارجی برای تامین مخارج تاجگذاری آخرین پادشاه قاجار را اعلام کرد. این در حالی بود که در روز ۱۸ مرداد ۱۲۸۸ احمد میرزا فرزند محمدعلی شاه قاجار، در سیزده سالگی به پادشاهی برگزیده شده بود.

در اواخر دوران حکومت احمدشاه، قیام‌های متعددی در مناطق مختلف ایران از جمله گیلان (میرزا کوچک خان‌)، تبریز (شیخ محمد خیابانی‌) و خراسان (کلنل محمدتقی خان پسیان‌) به وقوع پیوست که همگی آنها به دلیل عدم هماهنگی و انسجام لازم سرکوب شدند.

سلطنت احمدشاه تا ۱۳۰۴ ادامه یافت و در این سال وی تحت فشار رضاخان از پادشاهی خلع شد. پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ عملا قدرت از دست احمدشاه خارج شده بود. او با از دست دادن تدریجی اکثر اختیارات خود، رهسپار اروپا شد و زمام امور کشور را عملا به رضاخان که «سردار سپه» و نخست‌وزیر بود، سپرد. رضاخان نیز مرحله به مرحله زمینه خلع وی را از قدرت فراهم ساخت‌.

سرانجام در نهم آبان ۱۳۰۴ ماده واحده‌ای به صورت طرح تقدیم مجلس پنجم شد که در آن خلع قاجار از سطنت و سپردن حکومت موقت به رضاخان خواسته شده بود. این ماده واحده به پیشنهاد «سیدمحمد تدین» نایب رییس مجلس مطرح شد. براساس این پیشنهاد مسوولیت تعیین شکل حکومت آتی بر عهده مجلس موسسانی بود که باید بعدا تشکیل می‌شد. پیشنهاد تدین در‌‌‌ همان روز طرح، با ۸۰ رای مثبت از مجموع ۸۵ نماینده حاضر در مجلس به تصویب رسید و به این ترتیب به حدود ۱۳۰ سال حاکمیت سلسله قاجار بر ایران خاتمه داد.

متن طرح قانونی انقراض قاجاریه به شرح زیر بود: «مجلس شورای ملی به نام سعادت ملت ایران انقراض سلسله قاجاریه را اعلام کرده و حکومت موقتی را در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به شخص رضاخان پهلوی واگذار می‌نماید. تعیین حکومت قطعی موکول به نظر مجلس موسسان است که برای تغییر مواد ۳۶ و ۳۷ و ۳۸ و ۴۰ متمم قانون اساسی تشکیل می‌شود.»

به این ترتیب احمدشاه که از‌‌ همان ابتدا علاقه‌ای به شاهی نشان نداده بود، آخرین پادشاه سلسله قاجاریه لقب گرفت و از سال ۱۳۰۲ زندگی در اروپا را برگزید.

احمدشاه در سال‌های پایانی عمرش در پاریس سرمایه و دارایی خود را در بورس به کار انداخت و از این معاملات سود سرشاری برد‌، مقادیری زمین نیز در اطراف پاریس خریداری و باغ بزرگی در آن احداث کرد. وی سرانجام در نهم اسفند ۱۳۰۸ در سن ۳۲ سالگی در محلی به نام نویی سورسن، حوالی پاریس بر اثر ورم کلیه درگذشت‌.

منابع:

احمدشاه از کودکی تا سلطنت، مهشید موسوی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران

واکنش احمدشاه به انقراض قاجاریه، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی

صد سال، صد چهره؛ وقتی احمد شاه خردسال به قدرت رسید، محمود طلوعی.پهلوی

.رضا پهلوی (۲۴ اسفند ۱۲۵۶ – ۴ مرداد ۱۳۲۳) که به

رضاشاه شهرت دارد و با عنوان رسمی اعلی‌حضرت همایونی، شاهنشاه خطاب می‌شد، از ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ خورشیدی پادشاه ایران بود. او که بنیان‌گذار دودمان پهلوی است، پیش‌تر از ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۲ وزیر جنگ و از ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۴ نخست‌وزیر ایران بود.

رضاشاه ابتدا تلاش ناکامی در جهت جمهوری‌خواهی کرد و سرانجام در سال ۱۳۰۴ پس از انحلال سلسله قاجار به پادشاهی رسید.

وی دوران خردسالی را در فقر گذراند. از ۱۶ سالگی به نظام پیوست و مدارج ترقی را پیمود. در ۲۵ دی ۱۲۹۹ از سوی ژنرال انگلیسی ادموند آیرونساید به‌عنوان فرماندهٔ قوای قزاق منصوب. و ۲ ماه بعد، در کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹، نیروهای قزاق به فرماندهی رضاخان، تهران را اشغال کردند.

رضاخان ابتدا در مقام وزیر جنگ، بسیاری از ناآرامی‌ها و راه‌زنی‌ها را از بین برد. در ۳ آبان ۱۳۰۲، رضاخان با فرمان احمدشاه قاجار به منصب نخست‌وزیری گمارده شد. اگرچه رضاخان با کودتا در عرصهٔ سیاست ایران رخ نمود، اما جهش وی در قدرت تا جایگاه پادشاهی، مدیون پشتکار و اراده‌اش در نظم دادن به امور در سمت وزارت جنگ و نخست‌وزیری بود.

ایران در دورهٔ پادشاهی رضاشاه شاهد ایجاد نظمی نوین بود.

وی نهادهای مدرن را در ایران پایه‌گذاری یا تقویت کرد که از مهمترین آن‌ها تأسیس ارتش نوین، دانشگاه تهران و ساخت راه‌آهن جنوب به شمال می‌باشد. همزمان وی در جهت استقرار و تضمین قدرت مطلق خود، قانون اساسی مشروطه را زیر پا گذاشت و مطبوعات و احزاب مستقل را سرکوب نمود و مصونیّت پارلمانی نمایندگان را گرفت. به این ترتیب، مجلس شورای ملی به نهادی مطیع و تشریفاتی در برابر ارادهٔ شاه تبدیل شد. در این راه، حزب تجدد در بدو امر از رضاشاه پشتیبانی کرد، اما نخست، جای خود را به حزب ایران نو و سپس حزب ترقی داد؛ ولی همین حزب ترقی نیز به زودی به گمان این‌که اندیشه‌های خطرناک جمهوری‌خواهانه دارد، برچیده شد.

همچنین، او با به دست آوردن قدرت بلامنازع، اصلاحاتی اجتماعی را آغاز کرد که هرچند قاعده‌مند نبود، بیان‌گر این نکته بود که وی خواهان ایرانی بود که از یک سو رها از نفوذ روحانیون مذهبی، دسیسهٔ بیگانگان، شورش عشایر و اختلافات قومی، و از سوی دیگر، دارای مؤسسات آموزشی به سبک اروپا، زنان متجدد و شاغل در بیرون از خانه، ساختار اقتصادی نوین با کارخانه‌های دولتی، شبکه‌های ارتباطی، بانک‌های سرمایه‌گذار و فروشگاه‌های زنجیره‌ای باشد.

او برای رسیدن به هدفش (بازسازی ایران طبق تصویر غرب) دست به مذهب‌زدایی، برانداختن قبیله‌گرایی، گسترش ملی‌گرایی، توسعهٔ آموزشی و سرمایه‌داری دولتی زد.

مدافعان رضاشاه او را «پدر ایران نوین» می‌دانند. و پادشاهی وی از سوی حامیانش دیکتاتوری منور نامیده شد که آرمان‌های جنبش منور الفکری در ایران را پی گرفت، اما به تدریج، منورالفکران حامی خود نظیر محمدعلی فروغی، علی‌اکبر داور و عبدالحسین تیمورتاش را از قدرت حذف کرد و نوعی استبداد فردی در حکومت را در پیش گرفت. از سویی دیگر مخالفان رضاشاه او را مسئول «بر باد رفتن مشروطیت» در ایران می‌دانند و معتقدند اگر چه پهلوی یکم توانست نظام حکمرانی به ظاهر مدرنی تأسیس کند، اما دموکراسی، مجلس، انتخابات و آزادی را در ایران نابود کرد.

سرانجام با وقوع جنگ جهانی دوم، با وجود اعلام بی‌طرفی در سال ۱۳۲۰، متفقین ایران را اشغال کردند. سپس با اولتیماتوم بریتانیا، وی مجبور به استعفا، ترک ایران و واگذاری پادشاهی به ولیعهدش شد. سرانجام سه سال بعد، در ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی درگذشت.

(8) رضا شاه پهلوی : 1304 نا 1320 ( 16 سال)

(9)محمد رضا شاه پهلوی : 1320 تا 1357 (37) سال

گذر از قاجار

دودمان پهلوی آخرین دودمان پادشاهی ایران (۱۳۰۴ خورشیدی تا ۱۳۵۷ خورشیدی) است که پس از برچینش دودمان قاجار، در ایران پادشاهی کردند و ایران پهلوی را شکل دادند. پایان کار این دودمان مصادف با انقلاب ۱۳۵۷ بود که پس از ۲۵۰۰ سال حکومت پادشاهی به جمهوری اسلامی تبدیل شد

پایه‌گذار این سلسله رضاشاه بود که با استعفای وی پس از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، پسرش محمدرضا پهلوی به پادشاهی رسید. این دو نفر تنها پادشاهان این سلسله بودند که در مجموع ۵۳ سال در ایران پادشاهی کردند.

جنگ جهانی اول که آغاز شد، شاه جوان ایران که در نتیجه قانون‌شکنی پدرش بر تخت سلطنت نشسته بود، به تازگی تاجگذاری کرده بود. وقتی جنگ تمام شد، ایران چهار سال پرماجرای سخت را با اشغال و شورش و درگیری و قحطی سپری کرده بود؛ چهار سالی که کشور را به زانو درآورده بود و اوجی کم سابقه از نابسامانی سیاسی-اقتصادی، سراسر مملکت ایران بود.

در سال ۱۳۲۰ پس از اشغال ایران به دست متفقین، با اولتیماتوم بریتانیا رضاشاه پهلوی مجبور به ترک ایران و واگذاری سلطنت به ولیعهدش شد و محمدرضاشاه پهلوی با رای مجلس شورای ملی برای جلوگیری از بین رفتن تمامیت ارضی ایران بر اثر هجوم متفقین به پادشاهی رسید.

محمدعلی فروغی، آخرین نخست‌وزیر رضا شاه، نخستین نخست‌وزیر محمدرضا شد و نقش مهمی در انتقال سلطنت به او بر عهده داشت. در بهمن ۱۳۲۰ و در جریان کنفرانس تهران پیمان سه‌جانبه بین آمریکا، بریتانیا و شوروی امضا شد؛ که در آن، به خروج متفقین بعد از پایان جنگ از ایران اشاره شده بود.

بیست و پنجم شهریور 1320، پس از تهاجم ارتش سرخ شوروی از شمال و ارتش انگلیس از غرب و جنوب به ایران و اشغال نظامی کشور در جریان جنگ جهانی دوم، رضاخان پس از 16 سال حکومت مجبور به استعفا شد و فرزند وی محمدرضا پهلوی به سلطنت رسید.

دوم شهریور ۱۳۲۰ نیروهای ارتش انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی خاک ایران را اشغال کردند. هشتم شهریور ایران را نیروهای انگلیس و روسیه به سه بخش تقسیم کردند. بخش شمالی در قلمرو روس‌ها بود. بخش جنوبی که منطقه نفتی ایران را نیز شامل می‌شد زیر قدرت نیروهای انگلیس درآمد. تنها منطقه میانی ایران یعنی تهران و اطراف آن برای ایران باقی‌ماند.

۲۳ شهریور ۱۳۲۰ سفیرهای انگلیس و روس به رضا شاه اولتیماتوم دادند که تا ۲۶ شهریور ساعت دوازده نیم روز باید استعفا دهد و اگر استعفا ندهد، تهران اشغال خواهد شد، سلطنت از بین خواهد رفت و یک دولت اشغالی از روس و انگلیس به وجود خواهد آمد. صبح زود روز ۲۵ شهریور ۱۳۲۰، رضا شاه از سلطنت به نفع ولیعهد بیست و یک ساله‌اش محمدرضا پهلوی کناره گرفت.

ساعت نه و سی دقیقه، مجلس شورای ملی استعفای رضاشاه را پذیرفت. برای جلوگیری از دستگیر شدن ولیعهد محمدرضا به وسیله نیروهای روس و انگلیس، ولیعهد محمدرضا پهلوی را با لباس شخصی در یک اتومبیل کرایسلر قدیمی بین صندلی جلو و عقب روی کف خودرو پنهان کردند و از در خدمه مجلس به داخل مجلس آوردند. ساعت 16:45 بعد از ظهر، ولیعهد محمدرضا پهلوی در برابر مجلس شورا و نمایندگان به قرآن سوگند خورد و پادشاه ایران شد.

با اینکه رضا شاه استعفا داد در ۲۶ شهریور ۱۳۲۰ ارتش روسیه و انگلیس تهران را اشغال کردند و حکومت را به کنترل خویش درآوردند. در ۵ آبان سفیران روس و انگلیس به آگاهی محمدرضا پهلوی رساندند که قدرت در دست ماست. پس از سه ماه در ۶ بهمن ۱۳۲۰ مجلس شورا قانون قرارداد سه قوا در ایران را تصویب کرد. این قانون به امضای نخست وزیر محمدعلی فروغی و سفیران اتحاد جماهیر شوروی و انگلیس برای تایید نهایی رسید.

این قرارداد تمامیت ارضی ایران را تضمین کرد و هم چنین که نیروهای روس و انگلیس در پایان جنگ جهانی دوم ایران را تخلیه خواهند کرد.

منابع

  1. ↑ «آمریکا چطور از شاه قطع امید کرد». BBC News فارسی. ۲۰۱۶-۰۶-۰۲. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۶-۲۳.

  2. ↑ «سقوط یک شاه به کمک بی‌بی‌سی/ رادیو و جابه‌جایی قدرت در شهریور ۱۳۲۰». تاریخ ایرانی. دریافت‌شده در ۲۰۲۱-۰۶-۲۳.

  3. ↑ «پرتال جامع علوم انسانی» (PDF). سندی نویافته از نیای رضاشاه.

  4. ↑ محمدحسن، اعتماد السلطنه (۱۳۷۳). التدوین فی احوال جبال شروین. به کوشش تصحیح و پژوهش مصطفی احمدزاده. تهران چاپ اول: فکر روز. ص. صفحه ۲۷۸.ب

  5. ↑ «پرتال جامع علوم انسانی» (PDF). سندی نویافته از نیای رضاشاه.

  6. ↑ «همه چیز دربارهٔ رضاخان به روایت خسرو معتضد». جامعه خبری تحلیلی الف (وبسایت الف، گروه سیاسی الف، ۱۹ فروردین ۱۳۹۷، ۱۸:۱۸).